سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

آیه ها- غدیر

آیه های زندگی

آیه 3 سوره مائده

أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ...

فقط این نبود که

 دستور بدهندتاهمه بایستند،

 آن هم دقیقاً سرِ چهارراهِ شام و مدینه و کوفه و مصر،

 و همه آنها که رفته اند برگردند

 و همه آن ها که نرسیده اند برسند،

 ده ها هزار نفر را

نگه داشته بود زیر آفتاب سوزان

 تا وقتی فاطمه اش (ع)درِ خانه مهاجرین و انصار را یکی یکی می زند و آن ها دلیل بخواهند، بگوید:

 «هَل تَرَکَ اَبی یوم غدیر خم لاحدٍ عذراً؟»

پدرم مگر روز غدیر برای کسی هم عذری باقی گذاشت؟

فقط این نبود که جبرییل گفته باشد؛

  بلّغ ما انزل الیک.

 که برود بالای منبر و

مانند قبل آن چه جبرییل درِ گوشش نجوا کرده بود، برایِ مردم بخواند.

  ماجرا حساستر وجدی تر بود.

این بار جبرییل،

سه بار آمده بود؛

 انَّ جبرییل هَبَطَ اِلَیّ مراراً ثلاثاً.

این بار پیام را اگر نمی رساند،

 رسالتش ناتمام می ماند،

 و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته.

اهل یقین ها از تعداد انگشتانِ دست هم کمتر بودند،

از کم ظرفیتی و کم یقینی و نفاقِ خیلی ها خوف داشت و از جانِ علی...

از خدا خواسته بود معافش بدارد از این مأموریت؛

 لِعِلمی بقلّه المتّقین و کثره المنافقین و اِدغال اللّائمین و حیل المستهزئین.

امّا جبرییل برگشته و فرموده بود:

والله یعصمک من النّاس.

فقط این نبود که بگوید:

 معاشر النّاس!

من اَولی بکم من اَنفسکم؟

 که جماعت بگوید :

النّبیّ اَولی بِالمؤمنینَ مِن اَنفسِهِم...

بلکه ماجرا این بود:

من کنتُ مولاهُ فهذا علیٍّ مولاه.

ولی نه...

 همه ماجرا این نبود.

 جبرییل دوباره آمده بود که :

 الیوم اکملتُ لکُم دینُکم

و اتممتُ علیکُم نعمتی

 و رَضیت لکم الاسلام دیناً...

رو کرده بود به معاشر النّاس و

خود تفسیر فرموده بود آیه را؛

انّما اکمل الله دینکم بامامته

 فمن لم یأتمّ به و

بِمَن یقوم مقامه مِن وَلَدی مِن صلبه

 اِلی یَوم القیامه و

َ العرض علی الله عزّ و جلّ

فاولئک الّذین حبطت اعمالهم فی النّار و

هم فیها خالدون.

 تا روز قیامت هیچ مؤمنی بی ولیّ نمانده و هیچ عذری برای کسی باقی نمانده است که دین کامل شد برای آنها که پذیرفته اند ولایت علی(ع) و فرزندانش را.

اسلامِ کامل، معنا شده بود و

 حالا دیگر

من یبتغ غیر الاسلام دیناً

فلن یقبل منه و

هو فی الآخره من الخاسرین.

امروز نیز فقط این نیست که

 بگوییم:

 اشهدُ انّ علیّاً ولیّ الله

و تمام شود،

 قواعدِ ایمان خیلی سخت است با این چند کلمه...

 گواه آن،

 صورتِ آفتاب سوخته ابوذر در ربذه است،

 زبانِ بریده ابن سکیت است،

  دست های بریده عمّار است،

گواه آن،

هزاران هزار پیکرِ بی سرِ علوی که

 توی کوچه پس کوچه هایِ تاریخ،

جرزِ دیوارها شده و

 اندودِ چاه ها و دخمه ها...

اصلاً چرا این قدر دور؟

 در همین قرن ،

 چند کیلومتر آن طرف تر ،

نیجریه؛ مزار شریف ، هزاره های بی نام و نشان ...

زن ها وبچّه ها و اهالی یمن...

عراق و سوریه ...

شهید حججی ها، فاطمیون ، زینبیون...

قیمتِ حقیقیِ اشهد انّ علیّاَ ولیّ الله را آنها بهتر می دانند ...

اصلا خون‌های آن هفتاد و دو شهیدکربلا

 قیمتِ حقیقیِ اشهد انّ علیّاً ولیّ الله بود....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.