سوره ابراهیم
آیه 5
و ذکرهم بایام الله.
مخلوقات و موجودات هر مقدار که مورد توجه پروردگار خودشان باشند شرافتشان بیشتر است.
زمان ها و مکان ها هم به مناسبت قرب خدا از طرف اولیاء شرافت می گیرند.
و ذکرهم بایام الله.
و ایام الله را به آنها متذکر شو. روزهای خداوند را به یاد آنان بیاور.
مسلما همه روزها، ایام الله است، همانگونه که همه مکانها متعلق به خداست،
اگر نقطه خاصی به نام بیت الله (خانه خدا) نامیده شده، دلیل بر ویژگی آن است،
همچنین عنوان ایام الله، مسلما اشاره به روزهای مخصوصی است که
امتیاز و روشنایی و درخشش فوق العاده ای دارند.
"ایام الله" تمام روزهایی است که دارای عظمتی در تاریخ زندگی بشر است.
تاریخ زندگی بشردو گونه است:
تاریخ زمینی و
تاریخ آسمانی .
تاریخ زمینی ، مجموعه ی اتفاقات و فراز و نشیب هایی ست که
در طول زندگی بشر بر زمین بر او گذشته ومجموعه ی رفتارها وکنش ها و واکنش هایی ست که
افراد یا اقوام مختلف انسانی دانسته یا ندانسته و خواسته یا ناخواسته آنها را رقم زده اند.
تاریخ آسمانی اما ناظر به آن دسته از اتفاقاتی ست که
با اراده ی مستقیم خداوند متعال و در راستای مشیت پروردگار
در جهت هدایت و تکامل انسان شکل یافته و رقم خورده است .
فرستادن پیامبران ، قیام های مصلحان الهی ،
عذاب ها و رحمت ها ، پدید آمدن معجزات و ...
از فرازهای تاریخ آسمانی انسان است.
این است که در قرآن از پیامبران از اصحاب کهف و...صحبت می کند
اما بدون قید تاریخ تقویم زمینی...
آیه ای برای امروز
آیه 22 سوره ابراهیم
إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ
وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ
وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ ...
تمام برنامهریزیهای زندگی ما بر اساس وعدههایی است که
از این و آن (یا با عقل و وهم خودمان) دریافت میکنیم؛
تمام ارتباطات با دیگران از جنس دعوت است،
یا دعوت خدایی ،
یا دعوت شیطانی
مهم این است که آن وعدهها و این دعوتها را بسنجیم
)زمر/18 )
و معیار ما برای ترجیح وعدهها و دعوتها صرفا "جذابیت "آنها نباشد.
شاید تمام مشکل ما با شیطان در همین یک جمله باشد:
کاری میکندکه معیار ما برای انتخاب فقط «جذابیت» باشد و
آنگاه تا میتواند امر باطل را تزیین و جذاب میکند
(انعام/ (43
سلطان، علاوه بر معنی تسلط ظاهری، به معنای سلطه عقلی که
ناشی از استدلال صحیح باشد، نیز هست.
شیطان هیچگونه تسلطی بر ما ندارد، نه سلطه ظاهری،
و نه حتی سلطه عقلی ،
فقط و فقط "وهم" ما را به خدمت میگیرد.
اگر کسی وعده حق را از وعده توخالی تمییز دهد و مقهور جذابیتها نشود،
وپس از فهمیدن حق، فقط از حق تبعیت کند، شیطان راهی دراو نخواهد یافت.
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ ... فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ :
شیطان وقتی کار از کار میگذرد، حقایق مخفی را میگوید:
نه مرا، بلکه خود را سرزنش کنید.
ما وقتی گناه ویا اشتباهی میکنیم غالبا دیگران را مقصر میشماریم،
از نزدیکان و اطرافیان گرفته، تا شیطان؛ همه را مقصر میدانیم غیر از خودمان.
و برای هر گناه و هر اشتباهی،
پیش و بیش از آنکه در جستجوی جایی که
راه نفوذ را برای شیطان باز کردهایم برآییم؛ دنبال مقصر بیرونی میگردیم؛
مشکل اصلی ما این نیست که گاه مرتکب گناه و اشتباه میشویم،
برای ما انسانهای عادی،
طبیعی است که
گاه مغلوب شیطان واقع شویم و
خدا هم برای همین خود را «تواب» (بسیار توبهپذیر) و
نه «تائب» (توبهپذیر) خوانده است.
مشکل در اینجاست که وقتی اشتباه ویا گناه کردیم،
حتی در خلوت خود، سعی در تبرئه خود داریم؛
که این خود یکی از راههای نفوذ شیطان است،
همان مفهوم نقدپذیری و از مهمترین ارکان دینداری که
در ادبیات دینی تعبیر «نفس لوامه» دارد.
این آیه نه تنها آسیب شناسی فرد است،
بلکه آسیبشناسی جامعه نیز می باشد.
که برای هر مشکلی ، همه را سرزنش میکنیم؛ غیر از خودمان.
گویی در خانهمان، در محل کارمان، در کوچه و خیابان، و در کشورمان،
همه مقصرند، غیر از "من"...
فرقی هم نمیکند به کدام حزب و جناحی وابسته باشیم.
بالاخره یکی را پیدا میکنیم که مشکلات را به او نسبت داده و از خود رفع مسئولیت کنیم؛
مخصوصا اگر طرف در وضعیتی باشد که موقعیت پاسخ دادن نداشته باشد یا
به علت شرایط ایجاد شده توجهی به جواب او نشود.
اگر هم هیچکسی را پیدا نکردیم میگوییم:
لعنت بر شیطان ...
آیهی شریفه «وَ مِن النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللَّهِ»
در شأن امیرالمؤمنین نازل شده
و تأویل این آیه علی بن ابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام است...
یک خط مستمری وجود دارد در شرح حال زندگی امیرالمؤمنین و
آن خط ایثار و ازخودگذشتگی است...از اول تا آخر.
حقیقتاً درس است این برای ما.
ما -من و شما- که علیگو و علیجو و معروف در جهان به محبت علیبنابیطالب هستیم،
باید درس بگیریم از امیرالمؤمنین.
صِرف محبت علی کافی نیست،
صِرف شناختن فضیلت علی کافی نیست.
بودند کسانی که در دلشان به فضیلت علیبنابیطالب اعتراف داشتند؛
شاید از ماها هم که هزاروچهارصد سال فاصله داریم با آن روزگار بیشتر.
همانها یا بعضیشان در دل علی را به عنوان یک انسان معصوم و پاکیزه دوست هم میداشتند،
اما رفتارشان رفتار دیگری بود،
چون همین خصوصیت را نداشتند؛
همین ایثار را،
همین رها کردن منیت را،
همین کارنکردن برای خود را.
هنوز در حصار خود گرفتار بودند
و
علی امتیازش این بود که
در حصار خود گرفتار نبود.
«من» برای او هیچ مطرح نبود...
بیانات امام خامنه ای