آیه ای برای امروز
حماسه ی دگـرگونى عجیب ساحران که در یک لحظه کوتاه از ظلمت مطلق بـه روشـنائى خیره کننده اى وارد می شوند،
حماسه آنانی که در یک نصف روز از کفر به ایمان و شهادت می رسند ، همیشه دل آدمی را می لرزاند...
پیامبر اکرم (ص)فرمودند :
ما من قلب الا بین اصبعین مـن اصـابع الرحمان ان شاء اقامه و ان شاء ازاغه
البته که قلبِ همه دستِ خداست. قلب اهالیِ کفر هم.
مثلاً این که توی قلبِ کافرها نسبت به سپاهِ ایمان، ترس و وحشت میاندازد؛
ساُلقی فی قلوب الّذین کفرو الرّعب
(انفال/ 12)و (آل عمران/151 ).
یا اینکه به دلِ بعضیها مهر میزند، قفل میزند، دیگر حتّی قدرت فهم و دریافت را از قلبشان میگیرد؛
یطبع الله علی قلب کلّ متکبّر جبّار
(غافر/ 35 ).
یا خَتم الله عَلی قلوبهم
بقره/7 )
یا اِن یشأالله یختم علی قلبک
)شوری/24 ).
اصلاً خدا حائل است میان آدم و قلبش؛ انّ الله یحولُ بین المَرء و قَلبِه
)انفال/24 ).
اما حسابِ هر کس که بیاید و وارد زمرهی ایمان بشود فرق دارد.
خدا قلبش را هدایت میکند. کششهای قلبیاش را راه میبرَد.
مبدأ میل آدم را دست میگیرد و عوض میکند؛
وَ مَن یُؤمن بِالله یَهد قلبه
)تغابن/11 ).
آن وقت، قلب،
دیگر خودسر و هرزهگرد نیست.
فرازی دارد دعای امام حسین(ع)در روز عرفه :
'' یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ، ''
فرازعجیب و زیبایی است،
حضرت میفرماید که
معجزات خدا فقط این نیست که
ما در زمین و آسمان میبینیم،
بعضی از کارهای مهم و معجزات خدا شاید لطیف باشد و به ذهن افراد نرسد ،
حضرت ؛ ساحران فرعون را می فرماید:
یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ ''
ای خدایی که نجات دادی ساحران را بعد از انکار طولانی بعد از کفر طولانی...
بیشترین سوال از دیشب تا بحال...
سوالی که نه بعد از زلزله ، باید هر صبح از خود پرسید ...
زلزله ، همیشه بوده و خواهد بود؛ برای همه ؛ چه خوب و چه بد،
چون یک قانون عمومی حاکم بر هستی است که
حتی بعد از تمام شدن دنیا و در قیامت نیز از بزرگ ترین نشانه های قیامت است :
یا ایها الناس اتقوا ربکم ان زلزلة الساعة لشی ء عظیم
آنچه در وقوع حوادث بزرگ مهم است، کیفیت انفعال و عکس العمل انسان هاست ...
امام صادق (ع ) می فرمایند:
"المومن صبور فی الشدائد، وقور فی الزلازل ، قنوع بما اوتی ، لا یعظم علیه المصائب
مومن ، صبور در سختی ها، با وقار در زلزله ها و تحولات ،
و قانع به عطا می باشد و مصائب بر او بزرگ نمی آید."
در لحظه های تحولات زمینی و آسمانی، خودو مسیر خود را مورد بازنگری قرار دهیم،
اگر در مسیر الهی قدم بر می داریم ،
بر حرکت خود شتاب بخشیم و بر ثبات خویش بیفزاییم،
و اگر خدای نکرده از صراط منحرف شده ویا در کوره راههای شیطان فرو غلتیده ایم ،
به سوی خدا باز گردیم...که
هرلرزه در زمین یا قلب و جان آدمی می تواند آخرین دم باشد...
قرآن، جایی گفته دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید،
دعوتی که شما را به زندگی میخوانَد، به شما مایهی «حیات» میدهد:
استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم )انفال/ آیه 24 )
توی دعای عهد از خدا میخواهیم که
به واسطهی او،
با ظهور او،
بندههاش را حیات ببخشد؛
زنده کند: و احی به عبادک
ودر زیارت جمعه اینطور سلامش میدهیم:
"سلام چشمهی حیات "!
السلام علیک یا عین الحیوه
یعنی اسم این گذران روزها،
»حیات» نیست.
آن کیفیت حقیقیِ زندگی
فقط با بودن او،
با آمدنش معنا میشود،
که بیاید و
به «حیات» دعوتمان کند...
برای چشیدنِ آن حقیقتِ زندگانی هم شده آدم هواییِ روزگار ظهور میشود...
گاه آدم مومنیگناهی،خطایی کرده و استغفار می کندوخدا او را نجات میدهد،
اما گاه فردی عمری درباری فرعون بوده وبرای پول و اعتبار به مقابله ی رسول الهی می آید و
وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ و قسم به عزت فرعون دارد،
ولی با اولین حرکت و اولین معجزه رسول الهی از اولین کسانی می شوندکه
ایمان می آورند و تازه این نیست که فقط ایمان بیاورند ، به مقام شهادت می رسند!!!....
چگونه می شود که
یک عده کافر به این درجه از ایمان و معرفت برسند که
حتی اینها را تهدید کنند به بریدن دست و پا و اینها هم بگویند که برایشان مهم نیست و بگویند که
قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُون(۵۰ )
گفتند باکى نیست ما روى به سوى پروردگار خود مى آوریم
و
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایَانَا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ(۵۱ )
ما امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشاید که نخستین ایمان آورندگانیم
حضرت امام حسین (ع ) در دعای عرفه اش چه چیزی را به ما معرفی میکند ؟
اینکه حتی ساحران فرعون نجات پیدا کردند ؟
اینکه بگوییم ما هم این طمع را داریم ؟
اینکه شاید نقصان و کوتاهی و ظلمت ما به درجه ساحران فرعون نرسد که
حضرت در این دعا می فرماید:
''یاکلون رزقه و یعبدون غیره''
این ساحران رزق خدا را میخوردند و عبادت غیرخدا میکردند ...
یعنی که ظلمت در ظلمت....
یعنی که اگردر درجه ظلمت نیز مثل آنها باشیم ،باز امید داشته باشیم که
ما من قلب الا بین اصبعین مـن اصـابع الرحمان ان شاء اقامه و ان شاء ازاغه
آمده بودند به جنگ پیامبر خدا اما بی حیاء و پرده در نبودند،
خیلی مؤدب ایستادندو حتی تعارف هم کردند که
می خواهید اول شما شروع کنید.
"قالوا یا موسی إمّا أن تلقِیَ و إمّا أن نکونَ أوَّلَ مَن ألقی"؛
در تفسیر الصافی می فرماید:
این کلام، مراعات ادب را از طرف ساحران نشان میدهد.
(صافی، ج ۳، ص ۳۱۱ )
شاید همین ادب زمینه هدایت و عاقبت بخیری آنها شد که
صبح کافر بودند و دشمن خدا،
اما غروب مسلمان شدند و شهید راه خدا...
همان ادبی که زمینه عاقبت بخیری حر را در روز عاشورا فراهم ساخت و
توفیق شهادت در رکاب امامش را روزی او کرد...
آیه های زندگی
جانِ من و تو که به یک امانت میمانَد تا یک جایی توی این جسم دوام میآورد.
از جایی به بعد مرغ باغ ملکوت است و دلش هوایی میشود.
بهانهاش هم میشود مریضی، تصادف، زلزله، سیل... چه فرقی میکند؟!
فصل مشترکش جانیست که به گلوگاه میسد.
اذا بلغتِ الحلقوم.
صحنه امتحان و آزمایش من و تو تا یک جایی برپاست.
از یک جایی به بعد صحنه عوض میشود،
وقت امتحان تمام میشود،
برگهها را باید بالا گرفت.
خَلَقَ الموت و الحیوه لِیبلوَکُم ایّکم اَحسن عملاً.
فرشته مرگ، به ملاقاتمان میآید؛ دیر یا زود.
کاش خودمان را برای دیدنش آماده کنیم که
غافلگیرمان نکند آمدنش.
قُل یَتوفّکم مَلک الموتِ الّذی وُکّل بکم.
وقتش را نمیدانیم، مکانش را هم؛
ما تدری نفسٌ بایّ ارضٍ تموت.
ما تدری نفسٌ ماذا تکسِبُ غداً.
مهم نیست...
مهم آن است که وقتی میرویم،
تسلیم باشیم.
فلا تموتنّ الّآ و انتُم مسلمون.
باید مدام خواند دعای یوسف را؛
رَبّ توفّنی مُسلماً و اَلحِقنی بِالصّالحین...
این خلاف رفتنها، این عصیانها و نافرمانیها، این سنگین کردنِ بارها،
ترس از رفتن را،
ترس از آن لحظه ناگزیر را زیاد میکند.
سبک کنیم بارمان را،
و لا یتمنّونه ابداً بما قدّمت ایدیهم.
می فرمود به تکرار هر شب بعد نماز:
تَجَهّزوا رَحِمکُمُ الله.
ببندید بارهایتان را. ببندید بارهایتان را...
مردم، لابد عجیب و غریب نگاهش میکردند.
مرد، ولی چهرهاش ار خوف دگرگون میشد وقتی این کلمات را میگفت...
اَینَما تَکونوا یُدرککُمُ المَوت...
کاش خواب نمانم ...