سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

«تصمیم به گناه، گناه است»

«تصمیم به گناه، گناه است» 
سوره قلم
17إِنّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ
18وَ لایَسْتَثْنُونَ
19فَطافَ عَلَیْها طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نائِمُونَ
17 ـ ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم،

 هنگامى که سوگند خوردند که میوه ها را صبحگاه بچینند.

18 ـ و هیچ از آن استثناء نکنند.
19 ـ اما عذابى فراگیر بر باغ آنها فرود آمد در حالى که همه در خواب بودند.


 خیلی از ما افکار اشتباهی داریم و خیال می‌کنیم تصمیم بر گناه،

 گناه نیست در حالی که دراین آیات فرموده است که عذاب خدا این‌چنین است. 

یعنی این فعل الهی به‌عنوان عذاب قلمداد شد و خداوند آنها را عذاب کرد و

 عذاب برای تصمیم به گناه نازل شدوالبته فرمود در آخرت این عذاب بزرگ‌تر است. 

زیرا تصمیم قاطع بر گناه، گناه است هرچند این گناه اتفاق نیفتاده باشد.

 مراقب باشیم تصمیماتی که می‌گیریم مواجهه با خدا نداشته باشد.



تسبیح موجودات

هوشمندی جهان هستی یکی از ارکان چهارگانه هدایت است.

 زیرا حرکت به سوی غایت و کمال، به هدایت نیازمند است و این نیازمند شعور و فهم است
قرآن کریم سراسر جهان هستی را دارای شعور و هدایت می‏داند؛ 

"و إن من‏شی‏ءٍ إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم"

(اسرا44) 

و "ربّنا الّذی أعطی کلّ شی‏ءٍ خلقه ثمّ هدی" 

و "سبّحِ اسم ربّک الأعلی٭ الّذی خلق فسوّی٭ و الّذی قدّر فهدی".

(اعلی 1-3)

هر چیزی را خدا هدایت می‏کند؛ یعنی آن شی‏ء مهتدی شعور و علم دارد،

 اگر شرط هدایت پذیری، داشتن شعور باشد، هر چیزی در عالم شعور دارد.

 چون خداوند تمام عالم را دارای «هدف و شعور و هدایت» می‏داند.

 از این رو، بسیاری از واژه ‏ها که از منظر برخی مجازاً استعمال شده ‏اند،

 از منظر دیگران حقیقت‏ اند؛ مثلاً 

" واسئلِ القریة"(یوسف 82) 

 اگر کسی از «قریه» نتوانست بپرسد، بر اثر آن است که زبان آن را نمی‏داند

 و این نقص خود اوست. 

پس به شهادت تسبیح سراسر جهان؛ 

و "إن من شی‏ءٍ إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم"

 و نیز به گواهی همراهی این‏ها با برخی از پیامبران در تسبیح  خداوند؛ 

"إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن بالعشی و الإشراق"

  سؤال از اینها حقیقت است، نه مجاز .بنابراین،

 تنها مردان الهی نیستند که شب و روز تسبیح‏گوی حقند و داد و ستدهای دنیوی،

 آنان را از یاد خدا غافل نمی‏کند، 

بلکه کوه‏ها و بیابان‏ها با حضرت داود(ع)صبحگاهان و شامگاهان، 

خداوند را تسبیح می‏گفتند. 

از این رهگذر معلوم می‏شود که اگر کسی اهل تسبیح باشد، 

از کاروان در حال حرکت مسبّحان عقب نیفتاده است، نه جلو باشد که سبب غرور شود.

 چون سالکان هوشیار و اهل تسبیح می‏فهمند که

 با میلیاردها موجود دیگر در حال حرکت تسبیحی هستند.  

برداشت از کتاب هدایت در قرآن ، 

ص 33-35 تالیف آیت الله جوادی آملی

 

با مولانا


در آدمی، عشقی و دردی و خارخاری و تقاضایی هست که
 اگر صد هزار عالَم مُلک او شود  که نیاساید و آرام نیابد.
 این خلق به تفصیل
 در هر پیشه ای و صنعتی و منصبی و
 تحصیل نجوم و طبّ و... می کنند
 و هیچ آرام نمی گیرند،
 زیرا آنچه مقصود است به دست نیامده است.
 آخر ، معشوق را " دلارام " می گویند، 
یعنی که دل به وی آرام گیرد - پس به غیر چون آرام و قرار گیرد ؟
 این جمله خوشی ها و مقصود ها چون نردبانی ست و
 چون پایه های نردبان، جای اقامت و باش نیست،
 از بهرِ گذشتن است. 
خُنک او را که زودتر بیدار و واقف گردد، 
تا راهِ دراز بر او کوته شود و
 در این پایه های نردبانِ عمر خود را ضایع نکند.
فیه مافیه /مولانا