سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

جرعه ای معرفت

خطبه 64 نهج البلاغه

 وَ اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِاءَعْمَالِکُمْ وَ ابْتَاعُوا مَا یَبْقَى لَکُمْ بِمَا یَزُولُ عَنْکُمْ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِکُمْ

 وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ اءَظَلَّکُمْ وَ کُونُوا قَوْما صِیحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا اءَنَّ الدُّنْیَا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا

 فَإِنَّ اللَّهَ  سُبْحَانَهُ  لَمْ  یَخْلُقْکُمْ عَبَثا وَ لَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًى وَ مَا بَیْنَ اءَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ اءَوِ النَّارِ إِلاّ الْمَوْتُ اءَنْ

 یَنْزِلَ بِهِ وَ إِنَّ غَایَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَتَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِیرَةٌ بِقَصْرِ الْمُدَّةِ وَ إِنَّ غَائِبا یَحْدُوهُ الْجَدِیدَانِ اللَّیْلُ وَ

 النَّهَارُ لَحَرِىُّ بِسُرْعَةِ الْاءَوْبَةِ، وَ إِنَّ قَادِما یَقْدُمُ بِالْفَوْزِ اءَوِ الشِّقْوَةِ لَمُسْتَحِقُّ لِاءَفْضَلِ الْعُدَّةِ فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا

 مَا تَحْرُزُونَ بِهِ اءَنْفُسَکُمْ غَدا فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ فَإِنَّ اءَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ

 وَ اءَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّیْطَانُ مُوَکَّلٌ بِهِ  یُزَیِّنُ لَهُ الْمَعْصِیَةَ  لِیَرْکَبَهَا وَ یُمَنِّیهِ التَّوْبَةَ  لِیُسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِیَّتُهُ 

عَلَیْهِ اءَغْفَلَ مَا یَکُونُ عَنْهَا، فَیا لَها حَسْرَةً عَلَى ذِی غَفْلَةٍ اءَنْ  یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ  حُجَّةً وَ اءَنْ  تُؤَدِّیَهُ اءَیَّامُهُ

 إِلَى شقْوَةٍ نَسْاءَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اءَنْ یَجْعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لاَ تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَایَةٌ وَلاَ

تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لاَ کَآبَةٌ.


از خداى بترسید، اى بندگان خداى .و پیش از آنکه مرگتان فرا رسد دست به اعمال صالح  زنید و با نعمت

 ناپایدار دنیا،ثواب ابدى آخرت را به دست آورید.بار سفر بربندید،که این سفر را به اصرار از شما خواهند.

 مهیاى مرگ باشید، که بر سرتان سایه افکنده است. ازآن جماعت باشید، که چون بر آنان بانگ زنند بیدار

 مى شوند و مى دانند،که دنیا جاى درنگ نیست.از این رو، دنیا را داده اند و آخرت را به عوض گرفته اند.

خداوند سبحان شما را به عبث نیافریده و به هرحال خود رها نکرده است.میان شما و نعمت بهشت و آتش

 دوزخ فاصله اى جز مرگ نیست ، مرگى که بى تردید آمدنى است. و چه کوتاه است مدت عمر تو، زیرا از 

گذشت لحظه اى،مى کاهد و از رفتن ساعتى، بنیادش درهم مى ریزد.غایبى که گذشت شب و روز به اصرار

 فرا مى خوانندش  شتابان  باز خواهد گشت. قاصدى که  با  بشارت  رستگارى  یا تهدید  شوربختى از راه 

مى رسد، سزاوار است ، که با نیکوترین توشه پذیرایش شوى . 

پس ، از این جهان  توشه آخرت  بردارید تا خود را از عقوبت روز جزا در امان نگه دارید.

 بنده اى از پروردگار خود مى ترسد، که خود به اصلاححال خویش پردازد و پیش از مرگ توبه کند و بر

 خواهشهاى نفس خود پیروز گردد. زیرا اجل چهره  فرو پوشیده و آرزوها فریبنده  و شیطان  مهیا و در

 کمین است  تا گناهان  را در چشم  او بیاراید و به  ارتکاب معاصى برانگیزاندش .

 شیطان آدمى را به توبه امیدوار سازد و او، بدین وسوسه ، هر بار توبه را به تاءخیر اندازد، تا بناگهان

مرگ بر او هجوم آورد، در حالى که ، از خیال مرگ غافل است . اى حسرتا بر کسى که  دستخوش غفلت

 گردد و روز قیامت زندگى دنیوى او بر ضد او گواهى دهد و زیستن در این جهان او را به شقاوت کشاند.

 از خداوند سبحان  مى خواهم ، که ما و  شما را در زمره  کسانى  قرار دهد  که  نعمت  دنیا سرمستشان 

نمى سازد و هیچ  هدفى آنان را از فرمانبردارى  پروردگارشان  باز نمى دارد و مرگ  سبب  پشیمانى  و 

اندوهشان نمى شود.


  خطبه با دستور به تقوا شروع شده است : 

 فاتقوا الله عباد الله ،ای بندگان خدا با تقوا وپرهیز کار باشید.

 مولای متقیان درسرتاسر سخنان مبارکشان در نهج البلاغه به مسئله ی تقوا اصرار عجیبی دارد ،

 اصرار شدید، شدید،که

 ای مردم تقوا بورزید ؟ 

ای مردم تقوا  .... ؟  

آیا انسان می تواند در باد پای هواهای نفسانی خود را گم کند ؟

آیا اشخاصی هستند که سرمایه ی بزرگ روح وروان را فدای خواسته های خود طبیعی بکنند ؟

آیا چیزی هست که بتواند ملکه ی نفس انسان را ، از گناه و معصیت نگهداری کند ؟  

اتقوا الله عباد الله

کلمه تقوا از ماده ی « وقایه » وبه معنای خود نگه داشتن است.

 کسی که برسر چاهی ایستاده مواظب است در چاه  نیفتد واجتناب می کند ازجلو رفتن و اجتناب می کند از

 عواملی که سبب افتادن او در چاه است.این اجتناب کردن در حقیقت ، نشان دهنده ی به کارگیری تقواست .

 اگر تقوا داشته باشید؛ در سوره ی حدید آیه ی 28 می فرماید : 

«یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ»خداوند به شما دو رحمت عطا می کند؛ یک رحمت در دنیا ویک رحمت در آخرت. 

« وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ» به خاطر این تقوا ، نوری در باطن  شما روشن می کنم که با کمک این نور

 زندگی کنید .  

  « إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً »

فرقان صیغه ی مبالغه از فرق است قدرت شناخت حق از باطل ، هدایت از ضلالت ، وفانی از باقی.....

 امیرالمؤمنین (ع) در ادامه خطبه  می فرماید :

« وَابْتَاعُوامَا یَبْقَى لَکُمْ بِمَا یَزُولُ عَنْکُمْ » 

یعنی باچیزهای فانی شدنی دنیا آنچه که جاویدان می ماند را خریداری کنید.

« وَکُونُوا قَوْماً صِیحَ بِهمْ فَانْتَبَهُوا، وَعَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیَا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ »

همچون گروهی باشید که برآنان فریاد زده شده و از خواب غفلت بیدار گشته ،

 ویقین پیدا کردند که دنیای فانی برای آنان اقامتگاه نیست.

دنیایی که منزل مسافران است، شبانگاه به راحتی به سر می برند وصبح کوچ خواهند کرد.

دنیا چو حباب است ولکن چه حباب                                نه برسر آب بلکه بر روی سراب   

آن هم چه سرابی که ببینید به خواب                             آن خواب چه خواب، خوابیست خراب

  بزرگان گفته اند: 

مثل آرزوهای باطل دنیا ، مثل آب شور است،  نه تنها  انسان را سیراب نمی کند، بلکه تشنگی وعطش وی 

را مضاعف می کند وشخص بیشتر می آشامد تا آنجاکه او را میکشد .

امام علی (ع) دراصول کافی جلد2ص 136 میفرماید:

 «ارفض الدنیافان حب الدنیایعمی ویصم ویبکم ویذل الرقاب »

 دنیاپرستی راترک کن ، چراکه حب الدنیا چشم را کور و گوش را کر و زبان را لال می کند وگردن ها رابه

 ذلت می کشاند !

 حضرت امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که مالک اشتررابه مصر فرستاد ،اولین دستوری که به او فرمود :

«أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللهِ» رعایت تقوای الهی بود. مگر مالک تقوا نداشت ؟ مگر مالک انسان ابتدایی بود؟

 نه خیر،  مومنی بود که در راه بندگی بسیار راه رفته بود . 

سالیان دراز عمرش رادرخدمت امیرالمومنین گذرانده ،و  از تربیت شدگان  امامت و ولایت  بود.

 شاید اینقدر احتیاجی به توصیه ی تقوا نداشت.

 مالکی که علی بن ابی طالب (ع) فرمود : نسبت او به من نسبت من به پیغمبر است.

 کسی که بتواند کشور درون خود را اداره کند،اداره کشور هم برای این شخص آسان وامکان پذیر است.


و میفرمایند : «فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ نُفُوسَکُمْ غداً »

از این دنیا زاد وتوشه تهیه کنید که فردای رستاخیز نگهبانتان باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.