باعث تاسف است که زن مسلمان هنوز با خود مخاطب نشده است و
هنوزمرزهای "جنسیت "و "شخصیت" رادر اصالت وجودی خود آنچنان که
باید نشناختهاست .
این است که زن مسلمان تا می آید در جامعه مطرح شود ،یا قالب های
اساسی واصولی جامعه را می شکند وخویشتن خویش را گم می کند و
آنچه او بود و دیگرانهستند را به دیده تحقیر می نگرد ویا ضعف شخصیتی
او محیطی متناسب بامشکلات شخصیتی و جنسیتی به وجود می آورد
که جو ناهنجاری در جامعه ایجادمی کند.
این فریاد کاذبی است که می گویند زن برده ی تمتعات مرد یا جامعه یا قانون است ؛
زن در جوامعما مقدم تر از اینها برده ی غریزه ی خویش است.