سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

تاملی در قرآن کریم - سوره بقره (13)

آیه 246

الم تر الی الملاء ...
به گروه های قدرت درون حاکمیت سیاسی "ملاء" می گویند .
«ملا» به گفته راغب، گروهی را می گویند که بر فکر خاص اتفاق نظر دارند و شخصیت ظاهریشان چشم ها را پر می کند. 
قرآن کریم از این طبقه سی بار یاد کرده است . 
ملا در واقع همان اشراف هستند که وضع ظاهری شان نظر افراد محروم رابه خود جلب می کند . 
به طورکلی، گروه ملا افرادی هستند که در راس قدرت قرار دارند و پیوسته هم رای و پشتیبان یکدیگرند و به عبارت دیگر، گروه برگزیدگان سیاسی هستند که رتق وفتق امور را در دست دارند .

سوره بقره، آیه 246 به بعد...
داستانواره ،
قومی که قرآن معرفی کرده است .
نسل حضرت ابراهیم از یک طرف حضرت اسحاق است که به حضرت یعقوب می رسد وفرزندان حضرت یعقوب می شوند بنی اسرائیل .
قوم بنی اسرائیل، فراز و فرودهای متعددی داشتند،تا جایی که بنی اسرائیل بردگان فرعون می شوند.
که وضعیت بسیار سخت وذلیلانه ای داشتند،تا حضرت موسی نجاتشان می دهد ...
این آیات زمان بعد از حضرت موسی را توضیح می دهد که قوم بنی اسرائیل، دوباره به بدبختی و ذلت دچار شده اند وکار به جایی رسیده که تحت فشار دو بلای بزرگ هستند :
...الْمَلَإِ مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى،
‏ إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ 
وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا 
اینهارا از خانه وسرزمینشان بیرون کرده اند
(در عربی دار یعنی خانه و جمع آن می شود دیار) و 
و بلای دوم این بود که فرزندانشان رااز اینها گرفته اند ...

پس نزد پیامبر زمان خودشان می آیند...
چه کسانی می آیند ؟
ملاء قوم 
(متن بالا در مورد ملاء را دوباره مطالعه بفرمایید)
این ملا پیش پیغمبر زمان خودشان می آیند که ما بدبخت شده ایم وذلیل و...
اما تحلیل غلطی به پیغمبر زمانشان ارائه می دهند ... 
می گویند :
چون صاحب و فرمانروا نداشتیم ذلیل شدیم!
بجای اینکه بگویند حدود الهی را رعایت نکردیم و وظایف و تکالیف خود را خوب انجام ندادیم ،ترک جهاد کردیم و...به وصی حضرت موسی میگویند:
چون ما فرمانده نداشتیم!
یعنی تقصیر را از خود به سمت رهبر انداختن ...

پیامبر زاده هستند ،
ولی فرهنگشان و دردهایشان تغییر کرده است...
  پیغمبرشان می گوید : 
احتمال نمی دهید که،
شما مرد راه نباشید ؟
قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا...
گفت شاید چه بسا اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد پیکار نکنید...

ملاء بزرگان دین و حکومت  میگویند ، به دو دلیل مرد راه هستیم :
1- از خانه وسرزمینمان ما رو بیرون کرده اند،
2- فرزندانمان را از ما گرفته اند،
قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا 

اما در این دو دلیل این پیغمبر زاده ها،
" هیچ دغدغه خدا و پیغمبر و قیامت و جهاد وعدالت و... نیست"! 
پیغمبر زاده هستند و می خواهندکار کنند ولی دغدغه دین و خدا را ندارند ،
دغدغه شان خانه وزمینشان و فرزندانشان است!
این است که تا وارد کار می شوند ... 
ُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ روی برگرداندند مگر اندکی از آنان 
تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ یعنی همه شان بریدند جز یک تعداد اندکی !
درانتهای آیه،می فرماید من علم دارم به ظالمین. 
ظالمین چه کسانی هستند؟
مدعیان دروغین

آیه 247 سوره بقره 
وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً ...
نبی خدا فرهنگ آنها را اصلاح می کند و
می گوید:
" بعث کردن کار من نیست "و کار خداست ،
و می گوید خدا برای شما طالوت را انتخاب کرد،
پیامبر از طرف خدا چوپانی را معرفی می کند ، 
طالوت ...
اعتراض می کنند! 
که از طبقه خاصه و اشراف و ملاء نیست پس توان مدیریت ندارد،
مخصوصا که مال ومنالی هم ندارد و تازه چوپان هم است !؟ 
معیار و ارزش های غلطی که حاکم شده بود بر فکر و فرهنگ سیاسی و اجتماعی آنان...
ومی گویند :
نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْه...
حق ماست فرمانروایی... 
دلیل ؟
چون وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِن...
از طبقه ممتازه نیست...
پیامبرشان می گوید :طالوت از نظر روحی و جسمی قابلیت داردو خدا هم قدرت علمی بیشتری به او داده است و خدا می داند کجا وسعتش را قرار بدهد.
یعنی معیارهای مدیریتی را مشخص می کند:
توانایی روحی و جسمی و علمی ...
اما حرف پیامبرشان نیز برای آنها کافی نیست و معجزه می خواهند !
و معجزه را خداوند مشخص کرد:
طالوت این تابوت عهد یعنی آثار و یادگار نبی و وصی را به شما برمی گرداند ..

تابوت عهد چه بود که به عنوان معجزه مطرح شد ؟
صفر خروج، باب 37، در کتاب تورات توضیح می دهد که ؛
مادر موسی، بچه را در یک تابوت (صندوقچه) به رود نیل سپرده بود. فرعونیان  تابوت راجهت خوش یمن بودن آن حفظ کردند ،حتی فرعون این تابوت را بعد از قیام موسی نیز نشکست و این تابوت محترم بود و به آن می گفتند تابوت عهد و تابوت مقدس.
بعد از رحلت موسی لوازم موسی و هارون مثل عصا و زره و غیره و تورات اصیل را در این تابوت عهد گذاشتند و به هنگام جنگ این تابوت را پیشاپیش لشکر می بردند تا اینکه به علت بی لیاقتی تابوت عهد یعنی آثار و یادگارهای پیامبر شان موسی  و وصی پیامبرشان هارون و تورات را از دست دادند ...

اگر تابوت عهد با خصوصیات فوق بعد از مرگ موسی معجزه شود،
جواب وهابیت در مقابل تفکراتشان در مقابل تخریب آثار اسلامی چه خواهد بود ؟

(آیه 248)
وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَکینَةٌ ....ْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏ 
نشانه این است :
زمانی که طالوت کار را بدست بگیرد، تابوت مقدس برمی گردد و این تابوت را ملائکه می برد تا شما یقین کنید.
پیغبرشان کنایه ای می زند :
اگر ایمان دارید، حرکت کنید!
ملاء (اشراف و بزرگان چشم پرکن ) با دیدن حجت قوی مجبور شدند فرماندهی طالوت را بپذیرند.
طالوت تردیدها و ضعف های ایمانی آنها را دیده و تصمیم می گیرد این چوب خشک را تکان بدهد.

از سلمان روایت شده است که 
در محضر رسول خدا نشسته بودم و پیغمبراکرم (ص) شاخه خشکی را از زمین برداشت و تکان داد و فرمود:
شما را اینطور تکان می دهند و آخر کار چقدر باقی بماند خدا می داند؟!

اینقدر تکان می دهند و
غیبت آنقدر طول می کشد که 
خواص به شک خواهند افتاد.

آیه 249 سوره بقره :
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ 
قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ
فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی 
وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی
إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ
فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً ....
قرآن می فرمایدکه طالوت "بِالْجُنُود" حرکت کرد و نمیگوید بجنوده ،
چرا که همه اینها در کنار طالوت باقی نمی مانند.
و طالوت نیزلشکر را به خود نسبت نداد،چون گرچه لشکریان انبوه بودند و فرماندهى او را پذیرفته‏ اند، ولى هنوز میزان فرمانبرى آنان محل آزمایش است، ولى بعد از آزمایش، به خود نسبت مى‏ دهد. «فانّه منّى»

طالوت می فرماید:
خدا شما را امتحان می کند و یک چشمه در مسیر شما قرار می گیرد و شما هم تشنه هستید. خدا امتحان می گیرد و 3 شعبه می شوید.
یعنی در برخورد با پدیده ها باید هوشیارو بصیر باشید.

همه می دانستند امتحان هست ولی می نوشند جز اندکی...
فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ
حساب دو گروه روشن است،
هر کس ننوشد قطعاً خودى است و 
هر کس بنوشد قطعاً بیگانه است،
ولى کسانى که با مشت نوشیدند، نه خودى هستند و نه بیگانه.
باید آنان را نه مأیوس کرد ونه مشمول الطاف که براى اینها (من اغترف غرفة بیده) نه کلمه «منّى» بکار رفته ونه «لیس منّى». 

آیا این نهر چرب و شیرین دنیا نبود ؟

آیه خبر از مردودى گروه زیادى از بنى‏ اسرائیل مى ‏دهد که از صحنه آزمایش نوشیدن آب و تحمل تشنگى، سربلند بیرون نیامدند. 

طالوت با کسانیکه از نهرخورده اند جلو نمی رود،
پس طالوت مانده و یک عده ای اندک!
فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ

امّا گروه باقیمانده،
آزمایش دیگرى داشتند که آزمایش روحى و معنوى بود. 
که وقتى با سپاه انبوه جالوت مواجه شدند،
گفتند: 
ما توانایى مقابله با این سپاه مسلح را نداریم. 
ولى آنهایى که به روز قیامت ایمان داشتند،
گفتند:
پیروزى به دست خداست، اى بسا گروه‏هاى اندک که به اذن خداوند بر سپاهیان بزرگ پیروز مى ‏شوند.

پیروزى در یک مرحله از آزمایش، کافى نیست. افرادى در بعضى از مراحل موفق مى ‏شوند، ولى در مرحله ‏اى دیگر شکست مى ‏خورند. در این آیات گروهى رهبر را بخاطر فقر نپذیرفتند، گروهى در آزمایش شکم، شکست خوردند و گروهى در برخورد با دشمن خود را باختند. 
امام باقر علیه السلام مى‏ فرماید: 
افرادى که تا آخر کار به طالوت وفادار ماندند، 
سیصد و سیزده نفر بودند...313 نفر...

شعار این 313 نفر :

کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرین

به توفیق الهی چقدر گروه های کمی که بر گروه های زیاد پیروز شدند.
والله مع صابرین و صابر کسی است که وسط میدان ایستاده و باید صبر پیشه کند.

در روایات است که از میان این 313 نفر،
کسی جرات جلو رفتن نداشت جز یک جوان بنام داوود، چقدر شبیه است به رویارویی علی مرتضی (ع)و عبدود ...

قَتَلَ داوُدُ جالُوت‏(251  بقره )
و خداوند فرماندهی را به داوود داد.
وبه او حکمت داد و زبور را و فهمیدن زبان پرندگان و زره سازی و ...
و دنیا دار امتحان هست ....

آیه 251
...وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ؛
خداوند آموخت اورا (طالوت )را  آنچه که خواست... 
این یکی از بحثهای مهم در رهبری و ولایت است که از نگاه توحیدی مکتب اهل بیت (ع)هر کسی نمی‌تواند رهبر باشد، 
رهبری درشیعه یک منصب آسمانی است.
یک منصب زمینی نیست که بگویند دموکراسی است و رأی دهید.

ولایت سلسله مراتب آسمانی دارد:
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ؛ 
بعد از ولایت خدا،
ولایت رسول الاعظم است،
النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ؛
بعد از ولایت پیامبر، ولایت ائمه (ع)است، 
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ.
این مرتبه سوم ولایت است.

حتی بعد از ولایت امام معصوم در عصر غیبت که خلأ رهبری به وجود می‌آید، اینگونه نیست که بگویند که صندوق آراء گذاشته تا رأی دهند.
برای جانشین امام(ع) خودشان  شرایط تعیین کرده اند،
تعیین شخص به اسم نیست به وصف است؛
فاما من کان من الفقهاء 
صائناً لنفسه،
حافظاً لدینه، 
مخالفاً علی هواه،
مطیع لامر مولاه،
فللعوام ان یقلدوه؛ 
چهار شرط مهم که در هیچ جای دنیا این شرایط را نمی‌توان پیدا کرد برای رهبری؛ 
صائناً لنفس باشد، یعنی اختیار نفسش در دستش باشد، امیر بر نفسش باشد.
حافظاً لدینه؛ حافظ دینش باشد. دین را به دنیا نفروشد. با دین کاسبی نکند. با دین معامله نکند. 
مخالفاً علی هواه، با هوای نفسش مخالفت کند،(جهاد اکبر). 
مطیعاً لامر مولاه؛ تحت امر خدا باشد و ببیند که خدا چه می‌گوید کاری نداشته باشد که خلق چه می‌گویند، 
اهل دنیا گاهی می‌آیند و گاهی می‌روند، مهم نیست، نه باید به آمدنشان دلخوش شد و نه از رفتنشان دلگیر شد. 
در کجای دنیا غیر از مکتب اهل بیت (ع) و فقهای شیعه این شرایط برای رهبری وجود دارد؟

آیه 251 
وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ؛ 
گویارهبر کدی در اختیار دارد، رمزی دارد که شاید رمز اسم اعظم است.
رمز رهبری آگاهی به اسرار نظام آفرینش است که خدا به انبیاء می‌‌آموزاند...
وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ؛ 
آنچه را که خدا مشیتش تعلق بگیرد به رهبران آسمانی آموزش می‌دهد.

آیه 251
وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ 
سنت الهی است که در مجامع بشری انسانها بر دو دسته تقسیم می‌شوند:
عده‌ایی حق و عده‌ایی باطل،
یک عده موحد و یک عده کافر و ملحد و مشرک.
تدبیر الهی است که  
وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ؛ 
اگر خداوند جبهه طاغوت را به وسیله جبهه توحید سرکوب نمی‌کرد، فساد زمین را می‌گرفت.  
این سنت و حکمت الهی است که در برابر هر باطلی یک حقی را قرار داده است. 
در برابر هر فرعونی خداوند یک موسی قرار داده است.  
جریان طاغوت این گونه است که اگر در برابر آنها کسی نایستد، همه آثار حق وتوحید را در جامعه حذف می‌کنند،
لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ.

وَلَکِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ؛ 
خداوند نسبت به همه بشریت دارای فضل و توجه و کرامت است، نسبت به همه عالمیان، و اینکه عده‌ایی در برابر باطل می‌ایستند، در راستای مصالح بشری است.
اگر مقاومتی در برابر باطل نباشد، هیچ مصلحتی در روی زمین به نفع فقرا و ضعفا پیدا نخواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.