سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

تاملی در قرآن کریم - سوره بقره (4)

سوره بقره مخصوصا آیات ابتدایی آن گویی شرح و تفصیل خود شناسی و راه شناسی و جهان بینی است که انسان سرگردان در برهوت ظلمات بداند کجاست ،بداند که ازکدام سو برود و ...آسیبها را بشناسد و راه و بیراه را.... تا بداند که تنها شریعت الهی است که اورا به صراط می رساند و...

 

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَکِن لاَّ یَعْلَمُونَ ﴿بقره/۱۳

یکی از ویژگی های "الذین فی قلوبهم مرض" این است که "اینها آدمهایی هستند که وقتی بهشان می گویید که بیایید و مثل بقیه مردم ایمان بیاورید" می گویند "ما بیاییم مثل سفها ایمان بیاوریم؟ اینها خودشان سفیه هستند".   


  چرا "الذین فی قلوبهم مرض" مومنان واقعی را آدمهای سفیه می دانند؟

قانونی در روانکاوی هست که آدمها بخش منفی وجود خودشان را فرافکنی می کنند در عالم خارج، یعنی حقیقت ضعف درونی خود را در دنیای خارج از خود می جویند،

 این افرادچون خودشان ذهنیت های پیچیده ای دارند ،برایشان ثقیل است که مومنین آدمهایی هستند که واقعا باورشان شده که بعد از مرگ زنده می شوند و ... 

چون خودشان این حقایق را درک نکرده اند و برایشان وجود آخرت واضح نیست ، احساسشان این است که آدمهایی که این حرف ها را پذیرفته اند آدمهای صاف و ساده ای هستند که حتی برای این باور  خودرا به خطر می اندازند .،

 

قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء...

 این افرادچون خودشان ذهنیت های پیچیده ای دارند ،برایشان ثقیل است که مومنین آدمهایی هستند که واقعا باورشان شده که بعد از مرگ زنده می شوند و ... چون خودشان این حقایق را درک نکرده اند و برایشان وجود آخرت واضح نیست ، احساسشان این است که آدمهایی که این حرف ها را پذیرفته اند آدمهای صاف و ساده ای هستند که حتی برای این باور راحت و ساده خودرا به خطر می اندازند .،

 مثل تفکر بعضی آدمهای مذهبی در مورد جوان های مومن دوران دفاع مقدس که راحت دل از تعلقات و دلبستگی های خود می کندند ویا مدافعین حرم ... این فرد چون خود حاضر نیست جانش را بدهد،کلی فلسفه بافی می کند که شاید هنوز شرایط مناسب ایجاد نشده باشد و ... اصلا آیا لزومی به فدا کردن هست و ...

 این آدمها اگر ایمانی هم در درونشان باشد با یک سری استدلال فلسفی پیچیده همراه است و بنابراین ایمان ساده برایشان مفهوم نیست

 مومنین واقعی خیلی صاف و ساده ایمان می آورند،

 به سادگی بو کردن گلی خوشبوو زیبا ، 

با باورو ایمان به خوشبویی ویقین به زیبایی آن گل....

 ایمان با سوادمعمول این افراد خیلی رابطه مثبتی ندارد(اگر رابطه منفی نداشته باشد! )مخصوصا در دوران جدید. چند آیه بعد همین سوره می فرماید که "امیون" دین را پندار می دانند یعنی خود اینها امی هستند ..

 یعنی خود اینان آدمهایی هستند که قوای شناختی شان ضعیف است و با استدلال های پیچیده این ضعف را می پوشانند ،  

 دین چیز ساده ای است و حقایق هم برای آدم مومن ساده است

هر چه آدمی قوای شناختی اش قوی تر باشد ساده تر حقایق را می بیند ،

 پیامبران چقدر ساده حرف می زنند...

زیرا کسی که همه چیز برایش واضح است بیان خیلی ساده ای هم پیدا می کند ...

 

آیات 14 و 15 بقره

" وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ اللّهُ یَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ"

ادامه ویژگیهای الذین فی قلوبهم مرض را می فرماید  ،

این ویژگی کسانی است که شخصیت محکمی ندارند.

بیشترین جایی که احساس می شود که شاید این افراد آگاهانه این کارها را می کنند،

" ... و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم و ..." می باشد ،

 

خلوت داشتن با شیاطین یعنی چه؟

 آیا این شیاطین شیاطین نامرئی هستند و یا آدمهایی هستند که اصطلاحا شیاطین نامیده شده اند؟ 

 ما با تصاویر زیادی از آدمهای دیگر در ذهن خودمان زندگی می کنیم و حتی ممکن است گاهی با آنها حرف بزنیم،  لازم نیست حتما در محضر کسی باشیم تا بتوانیم با او حرف بزنیم،ممکن است تنها باشیم و در درونمان با کسی صحبت کنیم.

واقعیت این است  وقتی با کسی صحبت می کنیم در واقع با تصویری که در ذهنمان هست صحبت می کنیم

  "خلوا الی شیاطینهم" شاید به این معنی نیست که واقعا هر از چند گاهی به محضرشیطانی  می روند و خلوت می کنند. مفهوم ساده تر این آیه این است که این افراد با بعضی از شیاطین خلوتی دارند، که شاید تصاویرنامطلوبی است که در ذهن خودشان ایجاد شده است، حال ممکن است که این تصاویر واقعا مربوط به شخصی باشد که در عالم خارج وجود دارد، و یاحتی انعکاس اندیشه ای شیطانی در ذهن فرد باشد

مثل آدمی که با بعضی از مومنین می نشیند و صحبت می کند و تا وقتی که با آنها است تصدیقشان می کند که بله انسان شهید می شود و به بهشت می رود و ... و وقتی برمی گردد به سمت خانه سرش را با تاسف تکان می دهد و می گوید که چه آدمهای احمقی پیدا می شوند! ...

وشاید این شیاطین "عقاید" خاص باشند.

 اصولا اینها آدمهایی هستند که از این خلوت ها زیاد دارند

و یکی از ویژگی هایشان این است که خیلی تحت تاثیر والدشان هستند(مرجع فکریشان )،

 چون آدمهایی هستند که خودشان به ایمان نرسیده اند،

 درونشان شلوغ است و ذهنشان توسط نیروهای خارجی کنترل می شود

 همیشه در محضر دیگرانند، حتی در خلوت هم که نشسته اند، در جمع هستند

انگار اصلا بدون جمع وجود ندارند و وجودشان وابسته به جمعی است که در آن زندگی می کنند.

روایتی هست که ؛

شیاطین درون قلب انسان تخم گذاری می کنند و از درون این تخم ها شیاطین جدیدی ایجاد می شود

  توصیف بسیارزیبایی است ،

اگر یک گزاره غلط در قلب انسان بگذاری از درونش هفتاد تا گزاره غلط دیگر در می آید و همین طور تکثیر می شود،

مثل شبهاتی که در دنیای مجازی نشر داده می شود ...

 به همین دلیل است که دردین مبین معاشرت با آدمهای خوب توصیه شده است.

 وقتی در یک جمع خوب قرار می گیریم، این آدمها در ذهنمان تصاویر خوبی تولید می کنند و نظارتی می کنند که حتی در خلوت هم روی ما تاثیر می گذارد وبالاتر از این،

خود را درمحضر خدا ببینید جمله معروف امام خمینی (ره) است، 

یعنی حضور خدارا در خلوت و جلوت خود حس کردن ،

که در این صورت نه در لقاء با دیگران ونه در خلوا ،

 شیاطین نفوذ و حضور نخواهند داشت ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.