سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سوره نسا -بخش 3

 آیات 59 -69

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ...

....

وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ ...

 

بهره بعضی ها ازاطاعت و ولایت پذیری ، شعار است...

بعضی ها تا پای شور و شعار در دایره ولایت خدا ورسول و اولی الامر هستند،

بعضی ها نیز تا جایی که شخصیت ووجاهت ویا حتی مقام و موقعیت شان آسیب نبیند...

بعضی ها تا جایی که جان و مال شان در امان باشد....

 بعضی ها،در راه اطاعت از خدا و ولی امر فقط از مالشان می توانند بگذرند، ولی جانشان باید در امان باشد... 

هزارطیف دیگر نیز می شود تعریف کرد...

تا بعضی ها که ولیّ شان خطابشان می کند : بنفسی انت... 

بعضی ها برای ولیّ شان هم علمدارند، هم سقّا، هم پشت و پناه، هم امید،‌هم فدایی، هم رسانه تبلیغاتی... 

از آن هایی که تا هستند خیال ولیّ و رهبرشان راحت است،

بعضی ها آن قدر برای ولیّ شان عزیزند که به یک دیدار، همه غصه های ولیّ شان برطرف می شود؛

مثل کاشف الکرب عن وجه الحسین(ع )...

آیه 71

یاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعًا

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید [در برابر دشمن] آماده باشید [=اسلحه خود را برگیرید]

 و گروه گروه [به جهاد] بیرون روید یا به طور جمعى روانه شوید.

 

کلمه "نفر"به معنای کوچ کردن به سوی هدفی است که مورد نظر باشد، 

کلمه "ثبات" (جمع ثبه) به معنای جماعتهای پشت سر هم است،

یعنی جماعتی بعد از جماعت،

 به طوری که جماعت دوم با جماعت اول فاصله داشته و جماعت سوم از دوم جدا باشد،

"ثبات" رادر مقابل "جمیعا"ذکر فرموده

"فانفروا ثبات او انفروا جمیعا"

 

آیات 71 تا 76 در مقایسه با آیات قبل(59 -69) به منزله ذى المقدمه نسبت به مقدمه است

بعد از آیات "اطاعت خدا و رسول و اولى الامر " ،

در این آیات غرض از آن اطاعت را بیان می فرمایدکه ،

جامعه اسلامی ،

بدون اطاعت ازخدا و رسول و اولى الامر ،

به نتیجه نمى‏ رسدو 

دستور جامع و همه‌جانبه‌ای است به تمام مسلمانان در همه‌ی قرون و اعصار که 

برای حفظ و دفاع از مرزهای اسلام پیوسته در آماده‌باش مادی و معنوی به سر برند.

 

جالب توجه اینکه،

 معنی "حذر

به قدری وسیع است که 

هرگونه وسیله ی مادی و معنوی را در بر می‌گیرد؛ 

از جمله اینکه مسلمانان باید در هر زمان، از موقعیت دشمن، نوع سلاح،

 روشهای جنگی (جنگ نرم و سرد و...)، میزان آمادگی، شمار اسلحه و کارایی آنها باخبر باشند.

و 

این آیه نیرنگ و فریب و دست آهنین با پوشش مخملین دشمن را نشان داده و 

می خواهد آثار القائات جنگ نرم آنان بر مؤمنین و خوش باوری مسلمین نسبت به دشمنان را از بین ببرد...

 

آیه می فرماید که

سپاه اسلام می بایست چنان از آمادگی برخوردار باشد که

 هر لحظه که فرمان حرکت و تحرکات نظامی داده شد، آماده عملیات باشد

یقینا این آمادگی نمی تواند یک شبه فراهم آید، بلکه در یک فرآیند، باید تحقق یابد و تداوم داشته باشد... 

آیه 74سوره مبارکه النساء

آیه 77سوره مبارکه النساء

آسان نیست آدم توی مزرعه‌ای کشت و کار کند اما برداشتش را به سال‌ها بعد موکول کندو

 به آن مزرعه هم دل نبندد. اما قرآن هر وقت از زندگیِ دنیا صحبت می‌کند،

 یک لحن هشداری دارد که نمی‌شود راحت از کنارش گذشت

برای ماهایی که داشته‌های دنیا، از هر جنس و مدلش؛ کار و پول و مدرک و منصب و ...

 توی چشم‌مان خیلی بزرگ و خیلی شیرین و خواستنی‌ است، شاید معنای«متاعُ الدّنیا قَلیل»

 (نساء/77) 

 نامفهوم باشد، دنیا متاع است ،کم است، متاع ناچیزی است...

همچنان که می فرماید :

مشغولیت‌های دنیا، همین کارهای روزمره، اگردر راستای هدفِ زندگیِ جاودانه‌ نباشد،

جز بازی و سرگرمی نیست و غفلت می‌آورد،انّما الحیوه الدّنیا لعِبٌ و لَهو...

که زندگی دنیا خاصیت اغفال و فریب دارد،

 می‌تواند آدم را فریب بدهد و به خودش مشغول کند؛غرّتهُم الحیوه الدّنیا... 

وبپرسد، واقعاً به همین زندگیِ دنیا راضی شدید؟

(توبه/38)

 انگار خیلی عجیب باشدکه کسی به همین زندگی‌ دنیا راضی باشد...

و رضوا بالحیوه الدّنیا و اطمأنّوا بها.. 

و جواب بدهد که :کسانی که زندگی دنیا را به آخرت می‌فروشند،

جان و مال و عمر و جوانی شان را... آن‌ها هستندکه سود می‌کنند

«الّذین یَشرونَ الحیوه الدّنیا بالآخره» (نساء/74 )

 

آیه 78و 79 سوره نساء، 

در آیه اول گفته شده که بدی ها و خوبی ها همه از خداست؛

 در حالی که در آیه بعد گفته شده بدی ها از جانب انسان است.

  آیا تناقض است ؟ 

شاید این دو آیه در راستای جواب سوال برادر بزرگواری باشد( میگویند تو دین ما گفته شده که...) 

 

هرکجا باشید شما را مرگ درمى‏ یابد هر چند در برجهاى استوار باشید و

 اگر [پیشامد] خوبى به آنان برسد مى‏ گویند این از جانب خداست و

 چون صدمه‏ اى به ایشان برسد مى‏ گویند این از طرف توست ،"بگو همه از جانب خداست" ... 

(۷۸ )

 

هر چه از خوبیها به تو مى ‏رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى ‏رسد از خود توست و

 تو را به پیامبرى براى مردم فرستادیم و گواه بودن خدا بس است (۷۹ )

 

وجود دو آیه در پشت سر هم با چنین اختلاف روشنی،

 نشان از نکته ای دارد که قرآن به دنبال بیان آن است.

*همه چیز را اعم از آنهایی که ما بد یا خوب می دانیم خدا خلق کرده و

 هر چیز را هم که خلق کرده است نیکو و خوب خلق کرده است  پس هر چه در دنیاست از خدا است

وجود هر چیزی برای خود خیر است .

بدی و سیئه هرچیزی است که در مخالفت با هدف و تعالی موجودی قرار بگیرد

اما چون تمام موجودات مخلوق خدا هستند آنچه از بدی ها و سیئات که

 با عمل موجودات و در روابط بین آنها حاصل می شود نیز به خدا نسبت داده می شود.

 این همان چیزی است که در آیه 78 آمده است

اما از طرف دیگر سیئه و بدی در جایی حاصل می شود که کمال وجودی موجودی از او دریغ شود.

 خدا نیز هیچگاه به دلیل رحمت واسعه خود از ارائه خیر و رحمت کوتاهی نمی کند,

 مگر اینکه ظرفیت پذیرش آن در افراد موجود نباشد

چون ایجاد یا از بین بردن این ظرفیت به اختیار خود انسانها است ؛

پس در اینجا می توان گفت که حسنات از جانب خدا و سیئات از جانب بندگان است که

 با کوتاهی خود توانایی قبول رحمت الهی را کسب نکرده اند و این همان معنای آیه 79 می باشد.

 

همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه، 

خوب باشد یا بد از یک نظر مربوط به خدا است زیرا او است که

 به ما قدرت داده و اختیار و آزادى اراده بخشیده است، 

ولى در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى‏ گیرد؛

 زیرا عامل تعیین کننده عمل، اراده و اختیار ما است،

 و به همین دلیل ما در برابر اعمالمان مسئولیم،

 و استناد اعمال ما به خدا آن چنان که اشاره شد از ما سلب مسئولیت نمى‏ کند و

 موجب عقیده جبر نیست.

 

بنا بر این آنجا که مى‏ فرماید: حسنات و سیئات از خدا است،

 اشاره مى‏ کند به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز، و آنجا که مى‏ فرماید: 

سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما مى‏ کند.

 

حسنات و سیئات بنابر روایات به دو معنی آمده است:

معنی اول،

 حسنات و سیئاتی که ارتباطی به اعمال اختیاری انسان ندارد مثل بعضی بیماری ها و سلامتی ها

معنای دوم،

 حسنات و سیئاتی که در نتیجه اعمال انسان ها به وجود می آید و

 به عنوان عقاب و ثواب اعمال در این دنیا بروز می کند مثل بعضی خشکسالی ها و آبادانی ها.

حسنات و سیئات در آیه اول به معنای اول و حسنات و سیئات در آیه دوم به معنای دوم می باشد...

 

آیه 80

 «من یطع الرسول فقد اطاع الله » 

 «...اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم  «

 معنای اطاعت از پیامبر (ص)چیست ؟

 اگر پیامبران از سوی خود، هیچ امر و نهی ای نداشته باشند، اطاعت از آنان معنا ندارد;

 زیرا در این صورت، ایشان صرفا واسطه در ابلاغ فرمان هایی هستند که

 از سوی خداوند صادر می شود که سوال خواهد بود ،

آیا «اطیعوا الرسول » تکرار «اطیعوا الله »است و

در«من یطع الرسول فقد اطاع الله » و «ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله » 

سخن،اجازه دادن خداوند به مردم، برای اطاعت از خود او است!؟

یا مساله فراتر از اطاعت ساده است ،مثلا 

آیه تفویض ولایت است از سوی خدا به پیامبر(ص )...

همان مسأله مشروعیت نظام سیاسی اسلام ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.