سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سوره مبارکه اعراف - 5

 خداوند حضرت موسی رابا دو معجزه مجهز کرد. 

عصا وید بیضا ...

گویی معجزه اول،وحشت آور و دوم، امید زاست که

 اگر به هم آمیخته شوند ،مظهر انذار و بشارت خواهند بود...


ریشۀ اصلی مخالفت فرعون با دعوت موسی،

 نه بر سر مسئله ی وجود خداوند بود و نه مسئله ی نبوت. 

بلکه مشکل اصلی فرعون بر سر مسئله ای بود به نام رب العالمین ...

این است که در جای جای حکایت موسی به کلمه رب بر می خوریم :

حضرت موسی با نظام شرک آمیز ربوبی و منشاء آن یعنی فرعونیت روبرو است.

حمایت فرعون از چنین نظامی(که انا ربکم الاعلی او در گرو آن بود) مورد اشاره قرآن است. 

کدام سخن موسی برای فرعون تهدیدآمیز بود؟ همان سخنی که برای فرعون، غریب می نمود؛

این که خداوند، یک تنه، رب همه هستی باشدوجایی برای ربهای مختلف وازجمله فرعون باقی نگذارد... 

پس می پرسد: 

و مارب العالمین ؟رب عالمین دیگر چیست؟

فرمود: رب السموات و الارض و ما بینهما...(شعرا 23)

رب آسمانها و زمین و هر آنچه میان آن دو است...یعنی فرعون نه رب (انا ربکم الاعلی)

 بلکه مربوب است وهنگامی که ساحران فرعون،غلبه موسی را پذیرفتند،

گفتند: 

ما به رب العالمین یعنی رب موسی و هارون گرویدیم...

قالو امنا برب العالمین ؛رب موسی و هارون 

قرآن مبین از فرعون و حضرت موسی به عنوان نماد استکبار و استکبار ستیزی در قرآن یادمی کند،

 استکبار انواع دارد؛

با اهمیت ترین آن استکبار سیاسی است ،همان استکبار فرعون که قرآن بیش از همه ذکر کرده است ،

(و استکبار اقتصادی که بازدر این زمینه قصه ی موسی و قارون روایت می شودو

استکبار علمی است که مثال قرآن در این زمینه داستان بلعم باعوراست ...)

 

آیه 123

قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ...

کلام فرعون، جمله ای تأمل برانگیز دارد که فلسفه و نگرش او را به هستی باز می شناساند.

 گفت : 

آمنتم له قبل ان اذن لکم. 

 آیاپیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ 

در وهلۀ اول چنین به نظر می رسد که گفتن این جمله از سوی فرعون نشان از دست پاچگی

 عمیق او دارد. انگار متوجه نبوده و سخن مهملی به زبان رانده است،

ایمان آوردن یا نیاوردن به چیزی،مگر می تواند مشروط به اجازه کسی باشد؟ 

ایمان یک امر قلبی و درونیست،

 پس چگونه میگوید چرا قبل از کسب اجازه از من، به موسی ایمان آوردید؟ 

می توان گفت :

*تفکر فرعونی به عنوان یک پراگماتیک بزرگ، اصولا ایمان و اعتقاد را امری کم اهمیت و

 درجه دوم می شمرد، به همین دلیل، حرف هایی از مقولۀ ایمان را جدی نمیداند. 

امروزنیزدرمیان ما کم نیستند کسانی که چنین قسم سخنانی را ایده آلیستی وهپروتی تلقی می کنند . 

*مهم ترین موضوع در تفکر فرعونی،

 حفظ حکومت و سلطه بر افکار مردم است.

تفکر فرعونی خود را تربیت کننده مردم می داند،

شاید بتوان حرف فرعون را چنین ترجمه کرد که : 

به چه حقی بدون اجازه من ایمان آورده اید؟

یعنی ایمان و اعتقادات قلبی شما به هر چه که باشدنباید چارچوب سلطه را بشکند . 

توجه شود : 

سخن فرعون این نبود که شما نباید ایمان بیاورید،

می خواهد بگوید:

 شما اگر هم می خواهید ایمان بیاورید، باید در چارچوب حکومت و فرمان روایی من باشید...

 من مشکل بخصوصی با ایمان شما ندارم. در واقع اصلا کاری به کار ایمان شما ندارم،. 

مخالفت من با هنجارشکنی شماست .شما آزادید ایمان بیاورید یا نیاورید . 

اما آزاد نیستید قوانین و قواعد من را زیر پا بگذارید. 

این نگرش امروز هم در میان ما مهجور و بی طرفدار نیست.

 در واقع چنین نگرشی اساس و پایۀ تمدن لیبرالیستی در دنیای معاصراست.

 نظام لیبرالیستی غرب،در بنیان فکری خود،نظامی است فارغ از دین ؛ نه ضد دین...

که نه به خدا و ملائکه و انبیا ء فحش می دهند و نه به کلیسا بی احترامی می کنند.

و بسیاری از متفکران لیبرال ، دین را چیز مفیدی می دانند که کارکرد و آثارش برای بشر شاید

 هیچ جایگزینی نداشته باشدو برای آنها فرقی نمی کند که چه دینی مورد نظر افراد باشد،

هم چنین فرقی نمی کند که این دین حقیقتا چه آموزه هایی برای پیروانش دارد.

مهم این است که این آموزه ها اگر بخواهد پا از محدوده معین شده بیرون بگذارد، 

آنگاه به هر نحو ممکن باید با آن مقابله کرد.

آیا اندیشه ی سیاسی دنیای مدرن شباهت با اندیشه های فرعون ندارد؟ 

آیه 138

اصنام لهم ...

 بتهای متعددی برای آنها بود،

 وقتی یک چیزی جعلی شد قهراً هر طایفه‌ای برای خود یک بتی می‌تراشد نفرمود ؛

یعکفون علی صنم لهم بلکه اصنام لهم اینها بتهای متعدد داشتند ..

 نکته مهم آیه آن است که اینها تایید وانجام شرک را از پیغمبرتوقع داشتند،

 یا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهًا کَما لَهُمْ آلِهَةٌ...

جهالت ویا تقلید کور باعث می‌شودکه انسان ازپیغمبرهم توقع داشته باشد که باطل راامضا کند، 

به رهبران الهی، پیشنهاد امضای شرک وتایید باطل دادن،مساله امروز نیست میراثی است از 

کسانی که در ته وجودشان شرک رسوب کرده و نهادینه شده است ....

 خداوند به رسول اکرم می فرماید :

...لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُون

َ(روم/60) 

 مبادا طلب خفیف شدن تورا بکنند، که سبک بشوی، استخفافت بکنند،

طوری امر را مشتبه بکنند که مجبور شوی برابر پیشنهاد خفیف کننده ی آنها قدم برداری ...

حضرت موسی(ع) به آنها مى فرماید:

"انکم قوم تجهلون"

 نفرمود:انکم تجهلون یا انکم جاهلون 

یعنی جهل را خبر(خبر برای مبتدا) قرار نداد جهل را وصف قوم قرار داد،

 یعنی نادانی‌تان بر اثر مداومت و رسوب در شخصیت شما ، صفت شما شده است ...

قومی هستید که در جهالت به طور مستمر غوطه ورید،

جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، یعنى به کار غیر عاقلانه جهل مى‏ گویند.

و تجهلون فعل مضارع است ودلالت بر استمراردارد و 

متعلق جهل ،بیان نشده که دلیل بر عمومیت ووسعت آن دارد. 

بنى اسرائیل قبل از مشاهده گروه بت پرست زمینه فکرى مساعدى برای شرک داشتند، 

ولى مشاهده این صحنه تازه گویا جرقه اى شد که زمینه هاى قبلى ، خود را نشان دهند،

 مثل حوضی که شاید آب آن تمیزو قابل استفاده دیده شود ولی وقتی چیزی داخل آن بیفتد،

رسوبات لجنی آن رو می آید و بو و لجن آن مشخص می شود . 

آنان که یک عمر در سحر و جادو بودند، با دیدن یک آیه چنان مؤمن شدند که

 تهدیدهاى فرعون آنان را نلرزاند و جانشان را بر ایمانشان دادند،

 ولى قوم خود حضرت موسى با دیدن آن همه معجزات و پس از پیروزى بر فرعون، 

انحراف و تاثیر محسوسات قومى، آنان را به انحراف کشید و تازه تلاش می کردند که

 پیامبر خدارا نیز باخود همراه کرده و مهر تایید برباطل خود را از رسول خدا بگیرند ... 


آیه ای برای امروز :

 پرستش حقّ یا باطل، در طول تاریخ بشر وجود داشته است.

 روی برگرداندن از توحید سبب اطاعت از اربابان و بتهای گوناگون خواهد بود،

اصنام لهم ....

 باید دانست که محیط جبرآور نیست، ولى تأثیرگذار هست. 

فأتوا على قوم ...

 محیط و فرهنگ انحرافی حتی مشاهده‏ ى صحنه ای(از فیلم، عکس، ماهواره و یا اجتماع)

 چنان در انسان تأثیرگذار است که تمام زحمات تربیتى رهبران را متزلزل و خراب مى ‏کند. 

باید مومن در راه ولی خدا باشدو به راهی که ولی خدا نشان می دهد برود،

 نه اینکه تلاش کندکه ولی خدارا به راه باطل ویا افکار جاهلانه خود بکشد... 

ایمان سطحى، زودگذر است،و شرک رسوب کرده در عمق جان مانع از ایمان توحیدی است؛

مانند حوضی که لجن گرفته وبا هر حرکتی در عمق آلودگی، زلالیت آب (ایمان)را از بین خواهد برد ...

 بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بیگانه،منافقان و دوستان نادانِ داخلى ‏اندکه در لباس ایمان و یاران و

 اصحاب و بزرگان دین بزرگترین عامل در مقابله با مسیر حق هستند . 

در جریان جنگ حنین وقت حرکت به پیغمبر (ص) پیشنهاد ذات انوات دادند شبیه پیشنهاد بنی اسرائیل 

حضرت فرمودند: من احساس خطر می‌کنم هر سوراخی که اینها رفتند شما هم می‌روید 

حذف القذة بالقذة 

هر راهی که اینها رفتند شما می‌روید هر کشفی که اینها به پا کردند شما هم به پا می‌کنید هر تیری که

 اینها دست گرفتند شما دست می‌گیرید ... 

تاریخ چقدر شبیه است و

 چگونه در هر مقطعی

 مشابه آنرا به چشم می بینیم،

مانندامروزها و دیروزها... 


آیه 142

"َ وواعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ

 قالَ مُوسى‏ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‏ فی‏ قَوْمی‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین"

خدا با موسی سی شب وعده گذاشت و بعد آن را ده شب اضافه کرد و مدت وقت ملاقات چهل شب شد؛

 و موسی هم هارون را به عنوان جانشین خود تعیین کرد و به او گفت که اصلاح پیشه کند و 

راه مفسدان را پیروی نکند.

و در روایات، به نمازی در دهه اول ذی الحجه سفارش شده که آیه وواعدنا در آن خوانده می شود و

خواننده این نماز در ثواب حجاج بیت الله الحرام شریک است... 

چرا از ابتدا چهل شب اعلام نکرد؟

اینکه سی شب وعده کرد و چهل شبش کرد، چه ربطی دارد به اینکه موسی جانشین تعیین کند؟

مگر ممکن است جانشین موسی بخواهد راه فساد برود، که موسی در میان این همه توصیه که 

می‌توانست برای بعد از خود بکند، بر اینکه «اصلاح کن و از مفسدان پیروی نکن » تاکید کرد؟

این آیه و نماز وواعدنا چه ارتباطی با امروز ما دارد؟ 

سه مطلب مهم در یک آیه! 

شاید می‌خواهد بفهماند که سه مطلب به همدیگر گره خورده است.

اینکه به موسی( ع) سی شب وعده شود،

 وبه چهل شب تمام گردد وبه ده شب تاکید گردد و جانشینی رسما اعلام شود ،

در این ده روز وضعیتی پیش بینی می شودکه لزوم جانشین موسی درآن وضعیت اهمیت دارد که 

مهترین کار این جانشین، اصلاح امور خواهد بود؛

 و در آن وضعیت مفسدانی هم پیدا می‌شوند که مایلند، آن وضعیت را به گونه‌ای دیگر سوق دهند. 

این آیه با اشاره به قوم موسی، 

بنوعی وضعیت تمامی جوامع دینی را ترسیم می‌کند: 

بر اساس گزارش‌های قرآن کریم ،قوم بنی‌اسرائیل اولین گروه در تاریخ بشر هستند که 

یک جامعه دینی موحد تشکیل دادند و

 در حدیث نبوی آمده است که شما هم همه کارهای آنها را تکرار خواهید کرد. 

آیه نشان می‌دهد همین که 

جامعه دینی تشکیل شدوعده‌ای ادعای ایمان کردند، خدا آنها راباامتحانات پیچیده (فتنه) می‌آزماید

(عنکبوت/2) 



غیبت کوتاه ولی خدا علیرغم جانشینی که اعلام کرده است، 

زمینه سوءاستفاده توسط برخی افراد ذی‌نفوذ (سامری) را فراهم می‌آورد و

این فردذی‌نفوذکه نه‌تنها براساس روایات، بلکه برطبق خودآیات قرآن جایگاه واعتبار دینی داشته،

برای کسب قدرت، فسادافکنی می‌کند

(ساختن گوساله معروف و دعوت مردم به پرستش آن، طه/88) 

پیامبر برای چنین شرایط بحرانی‌ای مردم خود را به حال خود رها نمی‌کند و جانشین می‌گذارد؛ 

و جانشین‌اش سعی در اصلاح می‌کند و وقتی مردم او را تنها می‌گذارند،

 اگرچه سکوت می‌کند اما راه مفسدان را تایید نمی‌کند.

اگر حدیث معروف منزلت که  پیامبر ص فرمود:

 منزلت علی ع به من همچون هارون به موسی است و با تعابیر مختلف که  در متون شیعه و سنی

 آمده است راکناراین آیه قرار دهیم، هم پاسخ سوال وهم ارتباط آنها با مامسلمانان بهترمعلوم می‌شود.


شاید به این علت تاکید شده که در همان شب‌هایی که ابهام ایجاد شده بود ،این آیات شب هنگام

 (بین نماز مغرب و عشاء) در نماز یعنی به عنوان یک دغدغه کاملا دینی خوانده شود . 

«وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخیهِ هارُونَ ...أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین»:

هارون همچون موسی پیامبر و لذا معصوم بود

 (مریم/53) 

و معنی ندارد که حضرت موسی ع وی را از گناه و فساد کردن نهی کند؛

 پس این نهی نشان می‌دهد که عده‌ای مفسد ذی‌نفوذ در میان قوم وجود دارند و برای

 اداره وضعیت پس از موسی، راه حل‌هایی را "اجبار می کنند "که او نباید آن راه‌ها پیروی کند. 

«وَ واعَدْنا ...‏ ثَلاثینَ لَیْلَةً ... فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً»:

ما وقتی یک بازه زمانی پیوسته (چند شبانه‌روز)را معین می‌کنیم،

 به جای سی شبانه‌روز یا چهل شبانه‌روز، غالبا می‌گوییم مثلا سی روز، یا چهل روز. 

چرا این قرار را با تعبیر سی شب و چهل شب بیان فرمود؟

گفته اند :

شاید چون روز، وقت کارهای متفرقه است و خلوت شب، برای مناجات و قرب خدا مناسب‌تر است 

(مزمل/6-7) و میقات هم برای تقرب خدا و ذکر و مناجات او بود...(المیزان، ج‏8، ص236)


و شایدچون،

حقیقت عالم دنیا در قبال عالم آخرت «شب» است که

 به همین جهت از قیامت،

 به «روز قیامت» تعبیر شده و

 از تمام مقاطع مهم معنوی دنیا 

با تعبیر شب یاد شده است، 

مثلا شب قدر (قدر/1)

 شب معراج (اسراء/1)

 شب نزول قرآن (دخان/3).... 

قالَ مُوسى‏ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‏ فی‏ قَوْمی‏...

حضرت هارون از همان ابتدا،

 به عنوان وصی پیامبر برگزیده شد،

(طه/29-36 و مریم/53)، 

با این حال، حضرت موسی ،حضرت هارون را دوباره به جانشینی منصوب می‌کند... 

وواعدنا...اربعین لیله...

هر آیه انگشت اشاره ای است به غایتی ...

گاه ما عمرمان را در تجزیه و تحلیل سرانگشت تلف کرده ایم....

...اربعین لیله...

حکایت شب است ...

گویی شب چیزی ماورای گردش زمین به گرد خوداست...

 چرا قرآن در شب نازل شد؟!! 

چرا معراج پیامبر در شب بود؟

 چرا خدا با موسی چهل شب قرار گذاشت نه چهل روز؟ 

چرا خداوندآن زمان که از اهل کتاب می رنجد، 

حساب اهل شب را جدا میکند؟

 چرا خداوند هنگام خواب شب، سخن از ستاندن روح مانند مرگ می کند و 

در روز و خواب آن چنین سخنی نیست؟

چرا فرشتگان، شب را موعد رهایی لوط از عذاب معرفی میکنند؟

چرا عذابها شب نازل شده؟

چرا در قرآن لفظ «لیل»همیشه قبل از لفظ «نهار»آمده است؟

چرا یونس در تاریکی خدا را قسم میدهد و مقبول می افتد و… 

شاید شب، پیمانه ای است که وزن هرکس را تعیین میکند!!

 که هر انسانی همانی هست که شب...!!!

خیلی ها خوابند!!

 آنها که بیدارند، بیدار...

 آنکه محتاج است در دعا...

 آنکه عاشق است درسوز و گداز ...

هرکس به اندازه ی شب اش  انسان است! 

مشق شب انسان شاید،

 «شب داشته باش»است! ... 

که هر شب، چند دقیقه ای آسمان را نگاه کن.

 یا چند ثانیه قبل از خواب محاسبه ای با خود...

یا شب قبل از خواب، چند لحظه دستت را زیر سرت بگذار و سقف را نگاه کن و با خودت بگو، 

اگر سقف دنیای من همین باشد، چقدر کوتاه است...

 انسان باید شب داشته باشد...

 انسان، به اندازه شبش انسان است…  

نظرات 1 + ارسال نظر
miss_love پنج‌شنبه 14 بهمن 1395 ساعت 23:28 https://grave4.honor.es

برایتان موفقیت توام با سر بلندی آرزومندم
شما هم به من سر بزنید واقعا دست گلتون درد نکنه،تشکرررررررررر
8651

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.