سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

حرفهای ساده

آیه ای برای امروز

پارسا بود و غریب...

رجل من اقصا المدینه

 دوان دوان ازدورترین نقطه شهرکه... آن آیاتِ یاسین تا ابد اوج بگیرند...

انطاکیه؟

شهری با سه پیامبر؟؟

 اما تاریک و پرسایه...!

سخنش ساده بود :

 " بیایید و ازاین پیامبران تبعیت کنید، همین ها که از شما مزدی نمی خواهند، 

همین ها که خودشان هدایت یافته اند..."

 موضوع ساده بود کاش می فهمیدند، کاش می فهمیدیم!!!...

و برای اینکه یقین اش را تثبیت کند از خود پرسید،

 همان سؤالی که خیلی وقتها از خودم پرسیده ام،

با یک تفاوت کوچک!

 او از سر یقین،

من از رویِ تردید! :

آخر چرا نپرستم؟ چرا عبادت نکنم کسی که 

مرا خلق کرده و عاقبت هم به سوی او باز خواهم گشت؟

اگر نپرستم که من هم مثل شما از گمراه شدگانم! "...

به همین سادگی!

اما نه! ساده نیست،

ماها عمری را سرِ همین یک حرف می گذارنیم و به یقین نرسیده می میریم!

 چقدر این قرن محتاج رجل من اقصا المدینه است!...که بیاید و

 به همان سادگی گرد خاکستری غفلت و جهالت را  بزداید!...

در دنیای انطاکیه گم شده ایم!

یادمان رفته!

 همان حرفهای ساده را یادمان رفته!...

 

قلب سلیم

سوره -مبارکه-شعراء

آیه 89

 إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ

 قرآن می فرماید:

گاهی قلب غلیظ و سخت‌تر از سنگ می‌شود:

 ثُمَّ قَسَت قُلُوبُکُم مِن بَعدِ ذ'لِکَ فَهِیَ کَالحِجارَةِ اَو اَشَدُّ قَسوَةً 

و گاهی قلب مریض می‌شود:

 فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ .

وگاه قلب زنگ می‌زند وتیره می‌شود:

 «کَلاّ بَل رانَ عَلی' قُلوبِهِم»؛

همچنین فرموده که

 قلب مُهر زده می‌شود و دیگرهدایت‌پذیری‌اش را از دست می‌دهد:

 خَتَمَ اللهُ عَلی'قُلُوبِهِم 

اما گناهان را به قلب نسبت نمی‌دهد:

 وَ لکِن یُؤاخِذُکُم بِما کَسَبَت قُلُوبُکُم 

 و فرموده:

 قلب است که میترسد

 سَنُلقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعبَ .

و می فرماید که

قلب وسیله فهم و درک هدایت است و

 ایمان حقیقی و هدایت واقعی با نفوذ ایمان و توحید به قلب تحقق می‌یابد: 

«وَ لَمّا یَدخُلِ الایمانُ فی قُلُوبِکُم»؛

 

بنابراین خداوند قلب را مخزن رأفت، رحمت، اطمینان و سکینه معرفی کرده و آن را 

مرتبط با ذات مقدس خداوند می داند؛ ارتباطی عمیق و درونی:

 وَ جَعَلنا فی قُلُوبِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً 

 اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ ...

ودراین آیه از قلب سلیم می فرماید که

 إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ

یعنی درقیامت چیزی جز قلب سلیم به کار نمی‌آید؛

«سَلیم» از ماده «سَلم» ب ه معنای سلامت و سالم‌بودن از بیماری و انحراف و کجی‌ ،

قلب سلیم قلبی است که

آینه تمام نمای رخ جمال و جلال الهی باشدو

قلب بیمار، قلبی است که

 دیگر آینه‌ای از حقایق هستی نیست و نمی‌تواند مظاهر الهی را بازتاب دهد؛

امام صادق (ع)می فرمایند:

 هر قلبی که در آن شرک و شکی است، سقوط می‌کند (و بی‌ارزش است  .

ودر حدیث دیگری ذیل همین آیه می فرمایند:

"قلب سلیم، قلبی است که از دوستی دنیا در امان مانده باشد،یعنی از حب دنیا خالی باشد"

وبازدر پاسخ سؤالی درباره این آیه فرمودند:

 "قلب سلیم، قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد "...

قلب سلیم قلبی است که جمیع وابستگی‌های غیر خدایی را از خود دور ساخته و

کانون توجه و تمرکز خود را در دنیابر خداوند قرار داده است،

همان دعای "الهی هب لی کمال الانقطاع الیک؛ خدایا کمال بریدن و گسستن به سوی خودت را به من عطا فرما "

مساله مهمی که در این جا وجود دارد و قرآن نیز به آن بارها اشاره کرده است این است که 

بهشت برای کسی که در دنیا کار خوب انجام می‌دهد نیست ،

بلکه بهشت برای کسی است که کار خوب و اعمال خود را بتواند حفظ کرده وبه قیامت ببرد. 

چون ممکن است انسان کارهای خوب زیادی انجام دهد اما به واسطه برخی غفلت‌ها و سیئات فراوان آن‌ها را از دست بدهد

 من جاء بالحسنه 

و اتی بقلب السلیم

برخی انسان‌ها با حسنه به قیامت می‌روند, اما برخی دیگر مانند حضرت ابراهیم (ع) با قلب سلیم می‌روند...

در این آیه از زبان حضرت ابراهیم ع یک تفاوت اساسی دنیا و آخرت بیان می شود و

 آن اینکه بند و بست‏ها و روابط دنیوى در قیامت بى اثر است و جز قلب پاک، هیچ چیز کارایى ندارد،

 یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ 

 

ساحران

گاه آدم مومنیگناهی،خطایی کرده و استغفار می کندوخدا او را نجات می‌دهد،

اما گاه فردی عمری درباری فرعون بوده وبرای پول و اعتبار به مقابله ی رسول الهی می آید و

وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ  و قسم به عزت فرعون دارد،

ولی با اولین حرکت و اولین معجزه رسول الهی از ‏اولین کسانی می شوندکه

 ایمان می آورند و تازه این نیست که فقط ایمان بیاورند ، به مقام شهادت می رسند!!!....

چگونه می شود که

یک عده کافر به این درجه از ایمان و معرفت برسند که 

حتی ‏اینها را تهدید کنند به بریدن دست و پا و اینها هم بگویند که برایشان مهم نیست و بگویند که

قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُون(۵۰ )

گفتند باکى نیست ما روى به سوى پروردگار خود مى ‏آوریم

و

 إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایَانَا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ(۵۱ )

ما امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشاید که نخستین ایمان‏ آورندگانیم

 حضرت امام حسین (ع )  در دعای عرفه اش چه چیزی را به ما معرفی میکند ؟

اینکه حتی ساحران فرعون ‏نجات پیدا کردند ؟

اینکه بگوییم ما هم این طمع را داریم ؟

اینکه شاید نقصان و کوتاهی و ظلمت ما به درجه ساحران فرعون نرسد که

 حضرت در این دعا می‌ فرماید:

 ''یاکلون رزقه و ‏یعبدون غیره''

این ساحران رزق خدا را می‌خوردند و عبادت غیرخدا می‌کردند ...

یعنی که ظلمت در ظلمت....

یعنی که اگردر درجه ظلمت نیز مثل آنها باشیم ،باز امید داشته باشیم که

ما من قلب الا بین اصبعین مـن اصـابع الرحمان ان شاء اقامه و ان شاء ازاغه 


آمده بودند به جنگ پیامبر خدا اما بی حیاء و پرده در نبودند،

خیلی مؤدب ایستادندو حتی تعارف هم کردند که

 می خواهید اول شما شروع کنید.

"قالوا یا موسی إمّا أن تلقِیَ و إمّا أن نکونَ أوَّلَ مَن ألقی"؛

در تفسیر الصافی می فرماید:

این کلام، مراعات ادب را از طرف ساحران نشان میدهد.

 (صافی، ج ۳، ص ۳۱۱ )

شاید همین ادب زمینه هدایت و عاقبت بخیری آنها شد که

 صبح کافر بودند و دشمن خدا،

اما غروب مسلمان شدند و شهید راه خدا...

همان ادبی که زمینه عاقبت بخیری حر را در روز عاشورا فراهم ساخت و

 توفیق شهادت در رکاب امامش را روزی او کرد...