سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

تاملی در سوره مبارکه نمل ـ۳

تاملی در - قرآن کریم

 سوره مبارکه - نمل

آیات 28- 20

وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ

 فَقَالَ

 مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ

 أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِین

داستان حضرت سلیمان (ع) و هدهد شبیه داستان حضرت موسی(ع) با خضر (ع) است.

 هدهد، در مقام شهود قرار دارد و

 به یک معنا پیرطریقت سلیمان به سر منزل کمال و تمام شهود است!!

 

حضرت موسی(ع) می بایست در کلاس پیر طریقت خضر نبی(ع) حضور می یافت تا 

در مقام علم حضوری و شهودی به دانش های لدنی و ربانی دست یابد که

 بیرون از تحلیل های ظاهری و حسی و حتی عقلانی قرار می گیرد.

درحالی که حضرت موسی(ع) درآن زمان بزرگ ترین پیامبر اولوالعزم  ودارای ملت و شریعتی بود،

 اما این مقامات به معنای رسیدن به تمامیت دانش ها و احاطه بر همه علوم ها نبود.

 از این رو می بایست در کلاس درس دیگری حضور می یافت تا 

به دانش شهودی خاص و لدنی و ربانی دست یابد و وجودش را با مقامی بلند پیوند زند.

حضرت سلیمان(ع) نیز می بایست در کلاس درس پرنده ای حضور می یافت که

 از دانش احاطی خاص شهود برخوردار بود؛

در حالی که در آن زمان حضرت سلیمان(ع) در مقام حکومت مطلق زمینی بر

 همه موجودات به حکم خلافت الهی حتی در ظاهر نیز فرمانروایی می کرد و

 همه تحت تسخیر او بودند؛ اما نیازمند حضور در کلاس درسی دیگر شد تا 

به حقیقت دیگری برسد و شهودی دیگر داشته باشد.

 

با توجه به آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره نمل حضرت سلیمان(ع) با

 همه سلطه بر جن و انس و پرندگان و چرندگان و آب و باد و خاک و آتش،

 یعنی تسلط کامل بر مادیات، چرا نمی تواند از هدهد اطلاع داشته باشد؟

آیا این اقرار نشان عدم احاطه علمی است؟

 آیا احاطه علمی موجب می شود تا چیزی به عنوان غیب باقی نماند...

 

خداوند برخی از عوالم را برای برخی از پیامبران عالم شهود قرار می دهد،‌

 ولی چون این شهود ذاتی ایشان نیست، می تواند در بخشی یا جزیی از آن سلب شود.

 این گونه است که 

خداوند  حتی به پیامبراکرم (ص) با مقام قاب قوسین او ادنی می فرماید :

 قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ...

بگو:جز آنچه خدا بخواهد، براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم، 

و اگر غیب مى‏دانستم قطعاً خیر بیشترى مى‏اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى‏رسید.

(اعراف، آیه ۱۸۸)

یعنی اگر خداوند چیزی را اظهار و آشکار نسازد،‌

حتی انبیا نیز نسبت به همان چیز شهود خود را دست می دهند و

 آن چیز برای ایشان غیب خواهد بود.

واین است که

حضرت یعقوب(ع) یوسف(ع) را در چاه کنعان نمی بییند، 

ولی به اظهار الهی بوی یوسف (ع) را از مصر می شنود.

 

این است که وقتی حضرت سلیمان(ع) هدهد را نمی یابد،می فرماید:

 فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِین ،

" مرا چه شده است که هدهدرا نمى ‏بینم یا شایداز غایبان است "

یعنی چه شده مرا که شهودم نسبت به هدهد غیب شده است و 

با اشاره به این که علم و دانش او، شهود عرضی است نه ذاتی، 

این احتمال را می دهد که" هدهد در مقام غیب باشد نه غیبت"

...أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِین ،

و جالب توجه اینکه

هدهد خود را به عنوانی معرفی می کند که

به اموری به اذن الهی احاطه و شهود یافته است که

 برای حضرت سلیمان(ع) جزو غیب است.

 

هدهد به صراحت در آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره نمل این ادعای بزرگ را مطرح می کند که

 به اخباری از علم و احاطه شهودی دست یافته است که 

بیرون از دسترس اطلاعاتی حضرت سلیمان (ع) است.

 

و تردیدحضرت سلیمان در آیه ۲۷ سوره شاید نسبت به ادعای بزرگ هدهد باشد.

 به این معنا که برای اثبات ادعای بزرگ هدهد، نیازمند تحقیق و تفحص است.

 قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ

به سخن دیگر،‌ تردید آن حضرت(ع) در محتوای خبر و مشهود او نیست؛

بلکه در اصل ادعای شهودی است که بیرون از شهود حضرت(ع) قرار می گیرد.

تاملی در- قرآن کریم

سوره مبارکه - نمل

آیات 28-20

بخش( 2)

حضرت سلیمان فرمود:

 و مَا لِیَ مَا اَراهُ هدهد اِن کَانَ مِنَ الغائِبینَ

نفرمودکه چرا هدهد نیست،

فرمود:

 چه شده مرا که هدهد را نمی‌بینمش،نکند که در غیب است ،

 یعنی از غیبت انسانی سخن میگوید.

هدهد پیک است از مقام غیبی و در واقع حالت جبرئیلی دارد،

حافظ می‌ فرماید:

به مقام آشیانه عنقا و به مقام عالی انسانیت نمی‌توان رسید مگر با راهنمایی هدهد ...

 

هدهد پرنده ای است که با چشمان تیزبین خویش همان گونه که آب و دانه را زیر خاک می بیند،

 از ظاهر می گذرد و به باطن امور راه پیدا می کند.

هدهد از ظاهر سطحی خاک می گذرد و آب و غذا را در عمق خاک می یابد و از آن بهره می برد.

یعنی این پرنده نماد عبور از ظاهر به باطن است.

او درباره قوم سبا می گوید که

 آنان گرفتار ظاهر خورشید شده و این ظاهر را خدا قرار داده اند؛

 چرا که ظاهر بر آنان چنان جلوه گر شده که نمی توانند از آن عبور کنند و 

خدا را به عنوان خالق ببیند و به جای عبادت خدا به عبادت خلق خدا مشغول شده اندو

علت آن تزیین گری  شیطان است.

هدهد استدلال می کند که اگر دقت می کردند واز ظاهر عبور می کردند 

در می یافتند که در زیر خاک خداست که دانه ها را حیات و جان می بخشد و می رویاند.

ولی مردم فقط گیاهان را روی زمین می بینند و تحولات آن را در درون زمین نمی نگرند. 

خورشید را به عنوان معبود خود قرار می دهند؛ زیرا در ظاهرمی ببینند که 

همه حیات و زندگی به خورشید وابسته است و 

نمی فهمند که این خورشید خود مخلوقی بیش نیست. 

مانند کودکی که نور لامپ را می بینند و گمان می کنند منبع نور لامپ است ...

بر اساس سخنان هدهد دراین آیات ،

 هدهد دارای شعور عالی و معرفت عمیق به آفریدگار جهان است و

 به مسایل مادی و معنوی درک بالای دارد.

 این پرنده درک درستی از مفاهیمی چون توحید ذات و توحید عبادی داشته است.

( المیزان، ج ۱۵، ص ۳۵۷) 

از این روست که مدعی دست یابی به موضوعی خارج از قلمروی دانش و اطلاعات سلیمان می شود.

حتی از فریبکاری شیطان در قبال انسان و این که

 ریشه تباهی و شرک و بت پرستی بشر در تزیین و فریبکاری شیطان وجود دارد، 

آگاه است و به آن اذعان و هشدار می دهد.

هدهد که خود تا سر منزل حقیقت ره برده است و

 از مقام کبریایی و عظمت خداوند آگاه است،‌ 

در کلامی بلند به حقایقی اشاره می کند که 

جز پیامبران به آن دست نیافته اند؛ 

ولی او به عنوان شهود یقینی خویش آن را برای حضرت(ع) بیان می کند تا

 حضرت سلیمان دریابد که سخنان ایشان از سر معرفت است و

 بداند که هدهد در کدام مقام معرفتی است.

 

قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ

این ادعای بزرگی است که 

هدهد به دانشی دست یافته که 

حضرت سلیمان (ع) با آن همه عظمت و شکوه و مقام در پیشگاه الهی به آن دست نیافته است. 

بنابراین، آن حضرت (ع) می فرماید:

 می بایست نظر و دقت کنم تا دریابیم در ادعای دانش خود صادق یا کاذب هستی؟

 پس تشکیک و تردید آن حضرت(ع) نسبت به رد و قبول خبر هدهد نیست؛‌ 

بلکه در ادعای شهود اوست.

 

اذْهَب بِّکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ

آیه 28

پس از این که حضرت سلیمان(ع) نسبت به شهود هدهد آگاهی یافت

 وی را به عنوان پیشوای رهبری و راهنمایی قوم سبا ماموریت می دهد تا 

آنان را از گمراهی بیرون آورد.

 

هدهد عشق و طریقت عبودیت و معرفت شهودی، 

می تواند مرغان جان ما را به همین کلمات القایی به سوی حقیقت هستی ببرد.

و صد البته که

برای حرکت در این مسیر

آدمی همواره نیازمند

"ولایت و خلافت ولی الله " می باشد.

حتی در نامه به ملکه سبا،

 از سلیمان(ع) به عنوان" ولی الله " یاد می شود تا راه گم نشود.

 مرغ سلیمان هر گمراهی را به سوی سلیمان رهنمون می کند تا

" تحت ولایت ولی الله "

به حقیقت عبودیت دست یابد... 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.