سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

تاملی در سوره مبارکه نمل ـ ۲


 تاملی در - قرآن کریم

  سوره مبارکه - نمل

آیات 22-15

حکایت حضرت سلیمان،

 حکایت ظرفیّت انسان کامل و ارائه‌ی آن به انسان‌ها است و

حکایت  بروز و ظهور حکومت انسان کامل در روی زمین...

انبیاء همه از همین قدرت برخوردار بودند،

 ولی هیچ کدام مجاز نبودند ظرفیّت خود را بروز دهند.

 سلیمان نبی این مأموریّت را یافت که

 ظرفیّت انسان کامل را در تاریخ، ولو برای یک بار به عالمیان ارائه کند که 

چگونگی حاکمیت معصوم بر زمین  تئوری نباشد، ذهنیّت نباشد.

انسان کامل، مظهرخدااست و

 ملک اصلی زمانی است که

 حکومت الله از طرف ولی خدا در زمین پیاده شود...

 

داستان حضرت سلیمان جواب پاسخهای امروز ما است.

اگرحکومت معصوم محقق شود،

آیا همه ی انسانها به رشد ایده آل خود خواهند رسید؟

جامعه حضرت سلیمان جامعه ای مرفه، بدون نگرانی از بابت غذا ومسکن و کل مسایل اقتصادی و مادی بود ،

سلامت و امنیت این جامعه بیشتر محصول کار جن و عفریت و نیروهای تحت فرمان ولی خدا بود.


اما حتی در "ملک سلیمانی" نیز

 بسیاری از مردم از تقوا به دور بودند و

مردم ملک سلیمان خودشان در رسیدن به هدف الهی- که سلیمان از خداوند خواسته بود که

 برای من هبه کن حکومتی که جامعه توحیدی را ایجاد کنم .

رَبِّ اغْفِرْ لی وَهَبْ لی مُلْکاً

 و خداوند متعال هم خواسته او را بر آورده و این حکومت ایده آل را به او عطا کرده بود - همراه نبودند!!!


درعالی ترین کتاب هستی،

در سوره ای که

 در تفکر انسانی ما

باید به اسم حضرت سلیمان می بود ،چرا اسم سوره "مورچه" است؟

حکایت وادی مورچگان چیست؟

سپاه محتشم و عظیم حضرت سلیمان، از جن و انس و پرنده ،

 وارد سرزمین مورچگان می شوند و مورچه ای می گوید:

 ای مورچه ها به داخل خانه های خود بروید تا 

زیر دست و پای سپاه سلیمان لا یَحطِمَنَّکُم(شکسته نشوید) ؟

زیرا آنها نمیفهمند؟ 

این شیوه و کلمات نشان می دهد که

هدف آیه فراتر از فرار یک عده مورچه از زیر پای سپاه حضرت سلیمان است و

 تبسم حضرت سلیمان این مساله را تاکید می کند .

 این آیه از آیات متشابه است،

 یعنی تشبیهی شده از یک جامعه سالم و پویا(جامعه مورچگان) که

 رهبر آنها گوشزد میکند تنها راه باقی ماندن بر سلامت جامعه خود و اطمینان از دوام آن،

 تبعیت از قوانین نظامی است که

 خداوند بر شما حاکم کرده و شما با کار وفعالیت خود دوام آن را تضمین میکنیدو

مبادا با دیدن حشمت و جلال سلیمانی، دچار اوهام شده و آرزوی چنان نظامی را بنمایید،

نظامی که عفریت و جن و باد و پرنده و دیگر عوامل طبیعی آن را ایجاد کرده باشند و

 مردم در دوام آن و پایداری آن تلاش و کوشش لازمه را ندارند...

آیات کریمه، یک جامعه سالم و منظم وفعال و رو به رشد که 

رشد خود را در سایه هدایت خدا و تبعیت از اصول حاکم بر فطرت خود به دست آورده و

 با کار و تلاش روی پای خود ایستاده است را مقایسه می کند با جامعه ای که 

به طور غیر متعارف رشد کرده و قوی شده و مردم آن، کار و تلاش را به دوش دیگران،

از جن و پرنده و عفریت گذارده اند و به همین دلیل ناپایدار خواهند بود،

یعنی به مردم هشدار می دهد که اگر طالب دوام و پایداری هستید،

 هرگز خواهان چنان امر غیر متعارفی نباشید که

 قوای غیبی بدون تلاش مردم یک جامعه ای آن جامعه را در مسیر تعالی و پیشرفت نگه دارند .

 

آیه 18

حَتَّی اذا اَتَوا عَلیَ وَادِالنّملِ قالَت نَملةٌ یایُّها النَملُ ادخُلُوا مَسکنَکُم

 لا یَحطِمَنَّکُم سُلَیمَنُ وَ جُنُودُهُ وَهُم لایَشعُرُونَ.

 "حطم" یعنی شکستن و شکسته شدن.

 به گیاهی که از سبزی رو به زردی گذارده و خشک شود،

 به خاطر فقدان سبزی، قابلیت شکسته شدن را پیدا میکند"حطام" می گویند.

 اگر نگرانی ملکه مورچه ها، ازماندن مورچه ها زیر دست وپای سپاه سلیمان بوده باشد

 باید آنان را از "هلاک شدن" بیم می داد نه از "حطام شدن".

"لا یَحطَمِنَّکُم" همان هشداریست که

 توجه نکردن به آن موجب تباهی است.

یعنی مواظب باشید که داشتن آرزوی حکومت سلیمانی شما را گرفتار "حطمه" نکند.

زیرا اگر شعور کنید(شعور خودرا به کار بندید) به راحتی خواهید فهمید که

 اینها موقتی است و این سپاه یا جامعه نمی فهمند که

 به جای تکیه بر باد و عفریت و جن و..... باید بر اراده و ایمان متکی بوده و

 زمینه تداوم رحمت خدارا بر خود را ایجاد کنندتا دوام یابند.

ملکه مورچه ها با دیدن قدرت و عظمت سلیمان، 

مجذوب حشمت و جلال او نشده و با هدایتی درست، 

از امت خودش که رهبری آنها را داشت می خواهد به مکان امن و آرام خود پناه ببرند و می گوید:

 پناه بردن به خانه فطری الهی یگانه راهی است که بقاء شما را در بر دارد.

 

سر انجامی که قرآن از جامعه سلیمانی ترسیم می کند،

نیز حاوی این حقیقت است که توفیق هر جامعه در رسیدن به هدف الهی خود، در گرو سه عامل است:

 هدف حق، رهبری توانا، امت مجاهد

 همه پیامبران مردم را به سوی حق دعوت می کردند. قدرت رهبری مردم را به سوی هدف حق را هم داشتند،

 اما همیشه عامل سوم که امت مجاهد و پوینده راه حق باشد یا غایب بوده و یا در حد کفایت نبوده است.

می توان گفت که

به یک معنی قوم صالح و قوم هود با قوم سلیمان چندان فرقی نداشتند و

 هر سه قوم خواهان آنچه که پیامبرشان برایشان آورده بود، نبودند و

 نمی خواستند کاری برای رسیدن به آن هدف انجام دهند.

تنها فرقی که قوم سلیمان با دیگر اقوام داشتند ؛

موضوع اجباری بودن اطاعت در حکومت سلیمانی بود که

 آنان را وا می داشت تا اعتراض نکنند. 

ضمن اینکه حکومت سلیمانی توانسته بود رفاه و امنیت فردی و اجتماعی آنان را بدون زحمت 

از مواهب طبیعی و بهره وری از قدرت کار جن و عفریت، فراهم نماید.

 بنابراین دلیلی بر اعتراض باقی نمی ماند.

اما می بینیم که همین جامعه به ظاهر قوی، 

پس از فوت رهبر خود و فرار جن و عفریت خیلی سریع در تاریخ مضمحل شده و 

به فاصله کوتاهی مجدداً اسیر قدرت های سیاسی دیگر جوامع قوی در تاریخ می شوند...

 

قرآن چقدر زیبا ابتدا و انتهای حکومت "موسایی" و "سلیمانی" را که 

از دل "حکومت عصایی موسی" در آمده و اوج قدرت آن است را به هم وصل می کند

 و نشان می دهدکه

همان عصایی که اول کار فقط یک چوب بود و 

به درد تکیه دادن و ریختن برگ درختان برای گوسفندان می خورد

 اکنون تبدیل به همان عصای سلطنت می شود و

 با جویده شدن همان عصا ، آن هم به وسیله موجود بسیار کوچکی مثل موریانه 

تمام قدرت حکومتی سرنگون می شود و

 جن و عفریت و باد و پرنده که به اجبار در سپاه او جمع شده بودند همه دنبال کار خود میروند.

 این مساله است که پیامبر خدا را به خنده وامیداردکه مورچه ای اینرا فهمید و

 آدمیان هنوز دنبال عصایند نه رسول خدا...

 

حکایت ملک سلیمانی،

 چگونگی و کیفیت حاکمیت و ظهور حضرت  "مهدی(عج)" را نیز میرساند و

 انتظارات گاه بیهوده منتظران را...

و شاید یکی از حکمتهای اینکه 

ائمه اطهار ع در طول تاریخ مردم را مجبور به اطاعت از خود نکرده اند،این باشد ...

 

 حکومت مهدوی حکومتی است که 

با ایمان و عبادت و از جان گذشتگی و "جهاد مداوم "ایجاد می شود.

بنابر این تا مردم به دل و جان و قوت بازو آماده نشوند، 

از ظهور هم خبری نخواهد بود.

 این است که

 به ظهور رسیدن 313 یار حضرت به اندازه ظهور خود حضرت ارزش دارد و انتظار می طلبد.

 

وقتی در زیارت امام زمان (عج)می خوانیم:

" السلام علیک یا امام الانس و الجان".

سلام بر تو ای امام انسان و جن.

مفهوم سلام ، تشابه با حکومت حضرت سلیمان را می رساند،

اما برخلاف حکومت سلیمانی که مجبور بود برای اطاعت در آوردن جنیان، 

آنان را به زنجیر بکشد ،حضرت (عج) با امامت کردن بر جن و انس، 

آنها را داوطلبانه در خدمت پیروزی دین خدا به کار خواهد گرفت.

این است که

 تا زمانی که

مردم از عمق وجود خواهان پیروزی دین خدا نبوده و خود را برای خدا خالص نکرده باشند،

حضرت (عج) از غیب و غیبت بیرون نخواهد آمد و

 اینکه خود می فرمایند دعا کنید برای فرج من ...

 یعنی دعا کنید برای ایجاد این وضعیت که 

حاکمیت الهی در ملک نه سلیمانی بلکه مهدوی ظهور کند...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.