سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

آیه ها

آیه ای برای امروز

سوره مبارکه احزاب آیه 23

من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله

فمنهم من قضی نحبه و

منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً.

در میان مؤمنان مردانی هستند که

بر سر عهدی که با خدا بسته‌اند ایستاده‌اند،

بعضی از آن‌ها به عهدشان (به تمام وکمال) وفا کردند و

 بعضی هایشان هم در انتظارند،

 و هیچ تغییر و تبدیلی در عهد و پیمانشان ندادند.

 

خیلی ها حرف های خدا را جدی نمی‌گیرند.

هر بار که قرآن می‌خوانند،

 آخرش می‌گویند:

 صدق‌الله،

 اما باور نکرده‌اند که راست گفته،

انگار وعده‌هایش را، وعیدهایش را خیلی جدی نمی گیرندکه

 چون من هنوز درجا می زنند...

این وسط اما

هستند کسانی که

وعده‌های خدا را باور می‌کنند؛

 که پای معامله‌ها‌یشان با خدا می‌مانند،

 همه‌جوره،

 صدقوا ما عاهدوا الله.

 چه آن‌هایی که

تمام و کمال عهدشان را وفا کردند؛

 قضی نحبه... "فلا تبیعوها الّا بها."

 و چه آن‌هایی که

 منتظرند نوبت معامله‌شان برسد

"و منهم من ینتظر".

اصلاً هم دو دلی و تردید به خودشان راه نمی‌دهند:

 وما بدّلوا تبدیلا. 

تکلیف ایمان را این آیه معلوم کرده است،

 اگرشهیدنشده‌ایم

بایددرانتظارشهادت باشیم!

 وگرنه

در زمره صدقوا ما عاهدوالله

 راهمان نمی‌دهند!

 وگرنه

در صداقت ایمانمان

شک خواهد بود،

 این آیه را جبرییل توی بحبوحه جنگ احزاب برای رسول خاتم ص هدیه آورد ،اما ماجرا به احزاب و احد و خیبر ختم نمی‌شود،

هر کدام از اصحاب کربلایی سیدالشّهداء که برای وداع خدمت مولا می‌آمدند، آقا سلامشان را جواب می‌دادند و همین آیه را می‌خواندند...

"انّ اصحاب الحسین بکربلا کانوا کل من اراد الخروج و دع الحسین (ع) و قال:

 السلام علیک یا رسول اللَّه!

 فیجیبه: و علیک السلام و نحن خلفک، و یقرأ: فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر.)

بالای سر مسلم بن عوسجه

همین آیه را تلاوت کردند!

وقتی خبر شهادت عبدالله یقطر راشنیدند

 همین آیه را فرمودند!

بی‌راه نبود که

 امام می‌گفتند؛ تکلیف ما را سیّدالشّهداء معلوم کرده است!

آن‌ها که آرام و مطمئن پای قراردادهایشان نوشتند:

خدایا مرا پاکیزه بپذیر،

 صدقوا ما عاهدوالله،

معامله را بردند!

 می‌مانَد من ینتظر که

 من و شماییم.

 می‌ماند جوانه این آرزو که

 باید هر روز آب بخورد و

تر و تازه بماند و

زردی و غبار تردید و شبهه و دوری از ولایت

 رویش ننشیند.

می‌مانَد این مبارزه که

 هنوز خاتمه نیافته است ،

آنهم با لقب افسران جوان‌ که

 باور کنیم جنگ هنوز تمام نشده است!

می‌مانَد بصیرت افسری که

 هم دشمنش را خوب شناخته و

 هم فرمانده‌اش را،

 هم جبهه‌اش را و هم سلاحش را،...

می‌مانَدچشم‌هایی که

 هنوز هم وقتی حرفی از جهاد و جبهه وشهادت به میان می‌آید

باید برق بزند...

می‌مانیم من و تو و این راه که

همیشه از کربلا می‌گذرد؛

 چه جنگ باشد و چه نباشد!

از مردان صادق خدا

بعضی‌هایشان شهیدشدندو

بعضی‌ها درآرزوی شهادت‌اند،‌

ومن و تو  از کدامین قبیله‌ایم؟...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.