سوره مبارکه -السجده
«سوره سجده» یا «الم سجده» که گاه براى مشخص ساختن آن، از سوره«حم سجده» آن را به نام «سجده لقمان» مى خوانند، چرا که بعد از سوره«لقمان» قرار گرفته است.
در بعضى از روایات نیز از آن به «الم تنزیل» یاد شده.
«مضاجع» نیز از جمله نام هاى آن ذکرشده است،به تناسب آیه16 این سوره«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ»
سوره ، «مکّى» است و خطوط اصلى سوره هاى مکّى را داردو مباحث «مبدا»، «معاد»، «بشارت» و «انذار» را قویّاً تعقیب مى نماید.
در سوره:
ـ قبل از هر چیز، سخن از عظمت قرآن و نزول آن از سوى پروردگار عالمیان و نفى اتهامات دشمنان از آن است.
ـ بحثى پیرامون نشانه هاى خداوند در آسمان و زمین و تدبیر این جهان دارد.
ـ بحث دیگرى پیرامون آفرینش انسان از «خاک» و «آب نطفه» و «روح الهى» و اعطاى وسائل فراگیرى علم و دانش، یعنى چشم و گوش و خرد، از سوى خداوند به او مى باشد.
ـ بعد از آن از رستاخیز و حوادث قبل از آن، یعنى مرگ و بعد از آن یعنى سوال و حساب سخن مى گوید.
ـ بحثهاى موثر و تکان دهنده اى از بشارت و انذار داردو اشاره کوتاهى به تاریخ بنى اسرائیل و سرگذشت موسى(علیه السلام) و پیروزى هاى این امت دارد.
ـ و باز به تناسب بحث بشارت و انذار، اشاره اى به احوال گروهى دیگر از امتهاى پیشین، و سرنوشت آنها مى کند.
ـ بار دیگر به مساله «توحید و نشانه هاى عظمت خدا» باز مى گردد و انذار...
به این ترتیب، هدف اصلى سوره، تقویت مبانى ایمان به مبدا و معاد، و ایجاد موج نیرومندى از حرکت به سوى تقواو بازدارى از سرکشى و طغیان، و توجه به ارزش مقام والاى انسان است...
«تنزیل الکتاب... من ربّ العالمین»
تاکید خاص است که قرآن از طرف خداوند است :
«انّه لتنزیل ربّ العالمین»(شعراء، 192)
«تنزیل العزیز الرّحیم»(یس، 5)
«تنزیل الکتاب من اللّه العزیز الحکیم»(زمر، 1)
«تنزیل الکتاب من اللّه العزیز العلیم»(غافر، 2)
«تنزیل من الرّحمن الرّحیم»(فصّلت، 2)
«تنزیل من حکیم حمید»(فصّلت، 42)
«تنزیلاً ممّن خلق الارض والسّموات العُلی»(طه، 4)
این یعنی
تجلی اسمای الهی در قران ،
و یعنی این که
خالق «طبیعت» همان نازل کننده «شریعت» است و آیات تکوینی با آیات تشریعی از یک چشمه ی فیاضند و
یعنی این که
«تئوری روایت انگاری قرآن» یا «تئوری رویا پنداری» جاهلان دیروز و امروز چه از مسلمانان و چه از غیر مسلمانان غافلانه و مغرضانه است ،
و
لاَ رَیْبَ فِیهِ
شک در کتاب آسمانی نیست.
«ریب» بالاتر از «شک» است؛
«أشدّ شک»یا شکّ شدید را میگویند«ریب» که از «شکّ» مصطلح قویتر است...
این کتاب ریب ندارد؛ اما چرا خیلیها شک کردند؟
چرا عدّهای در حقّانیت قرآن شک میکنند؟
دنیا، دار حقّ محض نیست، بلکه حقّ در کنار باطل است. اگر انبیا آمدند، شیاطین هم به میدان آمدند؛
اگر نبّوتی بود، تنبّی هم بود؛
اگر حق بود، سحر و شعبده هم بود؛
اگر حق است،در کنارش باطل هم هست؛
پس در چه چیز آن ریب نیست؟قرآن کریم دو بعد دارد:
* دعوا(ادعا)،
** دعوت؛
مدّعی است که کلامالله است و
و دعوت میکندبه«الی التوحید و النبوّة و العدل و المعاد و سائر الاحکام و الحِکَم»،
می فرمایدکه نه در دعوا و ادّعای آن ریب است و نه در دعوت و هدایت آن ،
یعنی ادعای آن صدق است که
"لاَ رَیْبَ فِیهِ"
و اگر انسانها را به توحید، نبوّت، معاد و دیگر احکام و حِکَم دعوت میکند، دعوتش هم حق است که" لاَ رَیْبَ فِیهِ"؛
و آنهایی هم که ریب دارند،
اگر درباره دعوای قرآن ریب دارند، قرآن آنها را به مبارزه دعوت میکند( تحّدی) که:
«اگر شک دارید مثل این را بیاورید»
و اگر در دعوت آن ریب دارند، به استدلال فکری و برهان دعوت میکند؛ میفرماید:
هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
سوره مبارکه -السجده
«سوره سجده» یا «الم سجده» که گاه براى مشخص ساختن آن، از سوره«حم سجده» آن را به نام «سجده لقمان» مى خوانند، چرا که بعد از سوره«لقمان» قرار گرفته است.
در بعضى از روایات نیز از آن به «الم تنزیل» یاد شده.
«مضاجع» نیز از جمله نام هاى آن ذکرشده است،به تناسب آیه16 این سوره«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ»
سوره ، «مکّى» است و خطوط اصلى سوره هاى مکّى را داردو مباحث «مبدا»، «معاد»، «بشارت» و «انذار» را قویّاً تعقیب مى نماید.
در سوره:
ـ قبل از هر چیز، سخن از عظمت قرآن و نزول آن از سوى پروردگار عالمیان و نفى اتهامات دشمنان از آن است.
ـ بحثى پیرامون نشانه هاى خداوند در آسمان و زمین و تدبیر این جهان دارد.
ـ بحث دیگرى پیرامون آفرینش انسان از «خاک» و «آب نطفه» و «روح الهى» و اعطاى وسائل فراگیرى علم و دانش، یعنى چشم و گوش و خرد، از سوى خداوند به او مى باشد.
ـ بعد از آن از رستاخیز و حوادث قبل از آن، یعنى مرگ و بعد از آن یعنى سوال و حساب سخن مى گوید.
ـ بحثهاى موثر و تکان دهنده اى از بشارت و انذار داردو اشاره کوتاهى به تاریخ بنى اسرائیل و سرگذشت موسى(علیه السلام) و پیروزى هاى این امت دارد.
ـ و باز به تناسب بحث بشارت و انذار، اشاره اى به احوال گروهى دیگر از امتهاى پیشین، و سرنوشت آنها مى کند.
ـ بار دیگر به مساله «توحید و نشانه هاى عظمت خدا» باز مى گردد و انذار...
به این ترتیب، هدف اصلى سوره، تقویت مبانى ایمان به مبدا و معاد، و ایجاد موج نیرومندى از حرکت به سوى تقواو بازدارى از سرکشى و طغیان، و توجه به ارزش مقام والاى انسان است...
«تنزیل الکتاب... من ربّ العالمین»
تاکید خاص است که قرآن از طرف خداوند است :
«انّه لتنزیل ربّ العالمین»(شعراء، 192)
«تنزیل العزیز الرّحیم»(یس، 5)
«تنزیل الکتاب من اللّه العزیز الحکیم»(زمر، 1)
«تنزیل الکتاب من اللّه العزیز العلیم»(غافر، 2)
«تنزیل من الرّحمن الرّحیم»(فصّلت، 2)
«تنزیل من حکیم حمید»(فصّلت، 42)
«تنزیلاً ممّن خلق الارض والسّموات العُلی»(طه، 4)
این یعنی
تجلی اسمای الهی در قران ،
و یعنی این که
خالق «طبیعت» همان نازل کننده «شریعت» است و آیات تکوینی با آیات تشریعی از یک چشمه ی فیاضند و
یعنی این که
«تئوری روایت انگاری قرآن» یا
«تئوری رویا پنداری» جاهلان دیروز و امروز
چه از مسلمانان و چه از غیر مسلمانان
غافلانه و مغرضانه است که
ولاَ رَیْبَ فِیهِ
شک در کتاب آسمانی نیست.
«ریب» بالاتر از «شک» است؛
«أشدّ شک»یا شکّ شدید را
میگویند«ریب» که
از «شکّ» مصطلح قویتر است...
این کتاب ریب ندارد؛
اما چرا خیلیها شک کردند؟
چرا عدّهای در حقّانیت قرآن شک میکنند؟
دنیا، دار حقّ محض نیست، بلکه حقّ در کنار باطل است.
اگر انبیا آمدند، شیاطین هم به میدان آمدند؛
اگر نبّوتی بود، تنبّی هم بود؛
اگر حق بود، سحر و شعبده هم بود؛
اگر حق است،در کنارش باطل هم هست؛
پس در چه چیز آن ریب نیست؟
قرآن کریم دو بعد دارد:
* دعوا(ادعا)،
** دعوت؛
مدّعی است که کلامالله است و
و دعوت میکندبه«الی التوحید و النبوّة و العدل و المعاد و سائر الاحکام و الحِکَم»،
می فرمایدکه نه در دعوا و ادّعای آن ریب است و نه در دعوت و هدایت آن ،
یعنی ادعای آن صدق است که
"لاَ رَیْبَ فِیهِ"
و اگر انسانها را به توحید، نبوّت، معاد و دیگر احکام و حِکَم دعوت میکند، دعوتش هم حق است که" لاَ رَیْبَ فِیهِ"؛
و آنهایی هم که ریب دارند،
اگر درباره دعوای قرآن ریب دارند، قرآن آنها را به مبارزه دعوت میکند( تحّدی) که:
«اگر شک دارید مثل این را بیاورید»
و اگر در دعوت آن ریب دارند، به استدلال فکری و برهان دعوت میکند؛ میفرماید:
هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
سوره مبارکه- السجده
آیه 4
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ
ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْش...
مقصود از شش روز چیست؟
آیا روزهاى معمولى مربوط به زمین ـ که اکنون به وسیلة آن، سال و ماه را محاسبه مىکنیم ـ مقصود است؟
یا روزهایى غیر از این؟
روزهای معمولی در زمین، بر اساس هر بار طلوع خورشید یا فجر آغاز شده و با غروب یا مغرب خاتمه مییابد.