سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

سریره

وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ حجر/47

وَالوزنُ یومئِذٍ الحقّ(اعراف8)

قرآن کریم در بیان ترازوی روز قیامت می‏فرماید:
"
وَالوزنُ یومئِذٍ الحقّ "(اعراف 8)  "
در آن روز میزان سنجش عمل بر اساس حق است"

در قیامت انسان‏ها و اعمال آنها را با حق وزن می‏کنند. 


 در قیامت وزن «حق» است و «موزون» جان و عمل انسان ؛ چون در توزین و سنجش، 

هم وزن لازم است و هم موزون. 

اگر جان و عمل از حق، بهره‏ مند بود سنگین می‏شود و گرنه سبک است.

 آنان که میزانی سنگین دارند، اهل نجات هستند، و سبکْ میزانها، اهل عذابند.


امیرالمومنین امام علی (علیه‏السلام) می‏فرمایند:

" قبل از آنکه شما را با حق بسنجند، خود را با آن توزین کنید"، ببینید سبک هستید یا سنگین؟ 

کارتان به روال حق است یا نه؟ 


  انسان می‏تواند تبهکاری‏هایش را برای دیگران توجیه کند ؛

ولی آنها را برای خود نمی تواند توجیه کند که:

(بَلِ الإنسانُ عَلی نفسِهِ بَصیَرةٌ وَلَوْ ألقی معَاذیرَة(قیامت 14-15)

بلکه انسان بر نفس خویشتن بیناست، هر چند عذر تراشی می‏کند.

«تای» کلمه (بَصیَرةٌ) برای مبالغه است نه تأنیث، یعنی خیلی بینا، 

مانند «تای» «علّامة» که یعنی خیلی دانشمند.


 ممکن است انسان خود را از دیگران مستور کند و روی تبهکاری‏های خود پرده توجیه بکشد؛

 ولی در پیشگاه جانش می‏داند چه کرده و چه می‏کند، گرچه عذر تراشی کند.



تاریخ سیاسی و تبار فکری تکفیری ها - بخش اول

بسم ا... الرحمن الرحیم

قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ

مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ

بگو راه من این است که من و پیروانم با بصیرت مردم را بسوی خدا می خوانیم ،

 خدای یکتا منزه است ، و من از مشرکان نیستم .

یوسف 108

 

حضرت امام خامنه ای:

بدانید امروز تاریخ جهان ، تاریخ بشریت ،بر سر یک پـــیـــچ بزرگ تاریخی است.

دوران جدیدى درهمه‌ى عالم داردآغاز می شود.

 نشانه‌ى بزرگ وواضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از

 قدرت لایزال الهى و تکیه‌ى به وحى.

بشریت ازمکاتب و ایدئولوژى‌هاى مادى عبور کرده است.

بیانات در دیدار شرکت‌ کنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى»  10/11/90

 

 مقدمه :

 تفکر و اندیشه پدیده‌‌ای آنی و ناگهانی نیست که درنقطه‌ای به ظهور برسد و

 به سرعت گسترش پیدا کند و محیط اطراف را تحت تأثیر قرار دهد،

 بلکه اندیشه و تفکر ؛

جریانی‌است که براثرفراهم شدن زمینه‌ها وشرایط اجتماعی وشرایط زمانی به

تدریج انسجام حاصل نموده و پدیدار می‌شود.

 

 تکفیری های دیروزتاریخ و تکفیری های امروز جریان یک اندیشه هستند .

 سخنان ملا نیازی و کشتارعراق وسوریه و مزار شریف حرف تازه ای نیست،

تکرارتاریخ است وجریانی که از احمدبن حنبل سرچشمه گرفته و

 در مسیر تاریخی خود به کسانی چون ابن تیمیه، محمد بن عبد الوهاب و

عثمان بن بشر نجدی وامروزبه القاعده و طالبان و داعش و...رسیده  است .

 

 ساده انگاری است اگر باورکنیم که

گروههای تکفیری صرفا ساخته امریکا و انگلستان و صهیونیزم در عصر جدید

است وحاصل پروژه لانه زنبوری افشا شده ی"اسنودن"


" اگر ریشه ها را نشناسیم،در شناخت هویت ؛ نا کار آمد خواهیم بود."  

شب قدر -بخش دوم

صاحب شب قدر امام زمان«عجل الله فرجه شریف»هستند و شب قدر برای ایشان «سلام» است.

 ایشان زندگی را بدون هیچ نقصی به صبح می‌رسانند، برای این‌که ما نیز شب قدرِ زندگی را به سلامت به

 صبح برسانیم امامی  معصوم  نیاز داریم، بدون امام چنین سیری ممکن نیست، با  نظر و توجه  به امام و

 توسل به آن حضرت و اطاعت از او ؛ شب قدر به سلامت به طلوع فجر می‌رسد. 

 قلب امام همه‌ی توحید است و هر قلبی به اندازه‌ای که از شرک فاصله دارد و به توحید نزدیک است، 

عباداتش مورد قبول است. هر «جزئی» اگر به «کل» نرسد، نابود می‌شود، همان‌طور که رطوبت‌ها و

 نم‌ها به آب برمی‌گردند، عبادات ما به اندازه‌ی نظرکردن به قلب امام زمان«عجل الله فرجه»عبادت است.

 امام صاحب قلب‌اند و هرکس به اندازه‌ای که در اعمال خود حضور قلب داشت به قلب امام رجوع کرده است،

زیرا قلب، آینه‌ی اسم جامع الهی است و کافی است فعّال شود.

 به گفته‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» «وقتی قلب الهی شد، همه چیز انسان الهی می‌شود» 

یکی از تعبیرات لیلة القدر  این است که : لیلة القدر خانه ی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام است. 

  در زیارتنامه ها می خوانیم که:

«مختلف الملائکه» است؛ یعنی محلّ آفرینش ملائکه است؛

 «مهبط الوحی» است، محلّ فرود آمدن وحی است.

 دعبل خزاعی در قصیده ای  به نام مدارسُ آیات، خانه ی اهل بیت را به منزل الوحی تعبیر می کند.

 یعنی آن جایی که وحی نازل می شود، آن جایی که ملائکه نازل می شوند، خانه ی اهل بیت است.

 لذا تأویل لیلة القدر که «خیر من الف شهر» است، خانه ی اهل بیت عصمت و طهارت (ص)اجمعین است.

«لیله القدر خیر من الف شهر»؛ هزار عدد کامل است و عدد کامل اشاره به کثرت بی حد و فراونی بسیار .

 «لیله القدر خیر من الف شهر»، «الف شهر» یعنی عمر کلّ دنیا،یعنی  از همه ی عمر دنیا بهتر است.

 نه ازهزار ماهی که هر ماه شمسی هم سی روز است و جمعاً می شود هشتاد و سه سال و سه چهار ماه، 

 منظور از هزار در اینجا خود عدد هزار نیست؛ منظور عدد کاملی است که اشاره به کثرت است.

 «إن من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدرٍ معلوم» در لیل عالم طبیعت، باطن چیزها مخفی است؛ 

شب است؛ تاریک است؛ حقیقت اشیاء مکشوف نیست؛ ولی در یوم القیامة، چه می شود؟

 «یوم تبلی السّرائر» همه ی پرده ها کنار می رود؛ حقایق اشیاء که در باطنشان است، مکشوف می شود.

  عالم طبیعت، لیل ظلمانی است؛ حال اگر قرآن کریم در روزِ عالم طبیعت هم نازل شده باشد، باز هم

 «انّا انزلناه فی لیلة القدر» زیرا هم روز و هم شبِ عالم طبیعت، هر دو لیل و ظلمانی است.

 هر دو تاریک است.

شب قدر، نماد لیل دنیاست.

 اگر دنیا، عالم طبیعت، لیل است؛ شبِ قدر یک نماد برای این لیل است؛ یعنی برای کلّ عمر دنیا. 

و لذا در لیلة القدر باید خدا را پرستید؛ خدا را عبادت کرد. 

این که در لیلة القدر باید خداوند را عبادت کرد یعنی چه؟ 

یعنی در کلّ لیل عالم دنیا، در کلّ عمر دنیا، نه فقط شب نوزدهم یا شب بیست و یکم ویا شب بیست و سوّم

 ماه مبارک رمضان، از اذان مغرب تا اذان صبح عبادت کنیم. 

این یک نماد است؛ یک سنبل است ؛ لیلة القدر نماد کلّ عمر دنیاست.

 معنای احیاء، لیلة القدر را قدر شناختن و احیاء داشتن، زنده داشتن،

 از مرگ طبیعی به حیات طیّبه ی روحانی راه پیدا کردن است. 

معنای احیاء این نیست که  شب خوابم نبرد؛ که این شبها خودم را بیدار نگه دارم؛

 این لیل نماد لیل دنیاست؛ لیل عالم طبیعت است و احیاء او یعنی احیای همه عمر عالم طبیعت.

 

تدبر در قران

« خدا» و « انسان» محوری‌ترین موضوعات قرآنند. 

 در قرآن دو کلمه  بیش‌ تر نیامده است؛ « خدا» و « انسان» . 

سایر معانی و معارف هر چه هست یا درباره‌ی اسمای حسنای خدای سبحان و مظاهر اسما، صفات و 

افعال  حضرت حق تعالی است یا مربوط  به  افراد و مراتب انسان؛ درباره‌ی سیر تکاملی  یا انحطاط 

 (درجات و درکات) عوالم  انسان؛ آیات مربوط  به  انبیا (ع) و دشمنان آنان و نیز مباحث مربوط  به 

نبوت، ولایت ، معاد، اخلاق، احکام،‌همه و همه برای انسان و مربوط به انسان است. 

« انسان» مظهر اسم جلال و جمال الاهی است.

 پس قرآن یک کلمه دارد و آن حق تعالی و مظاهر اوست. در جهان هستی؛ عالم « نظام احسن»، قرآن 

« احسن الحدیث» و انسان نیز « احسن المخلوقین»شمرده می‌شود .

اعمال آدمی در فرهنگ قرآنی در یک تقسیم کلی دو نوع است:
1.
عمل صالح 2. عمل غیر صالح

عمل صالح هم به دو قسم تقسیم می شود: 1. عمل حسن 2. عمل احسن. 

ازفلسفه های آزمایش الهی این است که مشخصشود چه کسی عمل احسن انجام داده است.

 (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ)(ملک/2)

«او همان کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهترعمل می کنید

در توضیح عمل احسن گفته می شود که عمل نیک از دو حیثیت برخوردار است:

1. کمیت عمل 2. کیفیت عمل.

آنچه در فرهنگ قرآنی مهم است و ارزش دارد و به عمل ارزش و اعتبار عالی می دهد،

 کیفیت عمل است، نه کمیت عمل.

 اگر تعبیر این بود که چه  کسی  بیشتر عمل می کند، تکیه  بر روی کمیت عمل بود، ولی 

 می فرماید :«لیبلوکم ایکم احسن عملا»، تکیه روی کیفیت است. 

خدا انسان را مورد آزمون بهترین عمل قرار داده است،نه آزمون زیادترین عمل. 

این است که در حدیث آمده است که مراد از «احسن عملا»، «اصوب عملا» است.آن چه جنبة 

صواب بودنش بیشتر باشد. (مطهری، آشنایی با قرآن، ج8، ص139-138)


 می فرماید : (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ  زِینَةً  لَهَا  لِنَبْلُوَهُمْ  أَیُّهُمْ  أَحْسَنُ عَمَلا)(کهف/7)
«
ما آن چه رادرزمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل می کنند

تاریخ سیاسی و تبار فکری تکفیری ها - بخش دوم

   مقابله با مقاومت اسلامی (که با محوریت ایران مدیریت می شود)و فقدان یک ایدئولوژی 

  مقدس و مرتبط با وحی، به تفکر غربی اجازه نمی دهد که بتواند بسیج عمومی لازم را در

 مقابل جبهه حق ایجاد کند . پس بهترین راه مقابله، قرار دادن اسلام در مقابل اسلام است.


 وجودزمینه و بذر این اندیشه درتاریخ اسلام و مسیر دهی هدفمند این تفکر از سوی غرب

 سبب شرایط فعلی است. 

 امروز با این سیاست یک شرایط دو سویه در جهان اسلام ایجاد شده است که یک وجه آن 

غربی و طرف دیگر گروههای تکفیری و جریان های افراطی است   . 

 

    اسلام سکولار اسلامی است که با ظلمانیت غرب آغشته شده است.

   و 

     اسلام تکفیری اسلامی است که با ظلمانیت جهل درآمیخته است .

  و


 نتیجه ی همراهی وهماهنگی این دو قرائت از اسلام این بود که آنها سواربرموج 

بیداری اسلامی شدند و از این تحولات به نفع غرب استفاده کردندآنچنانکه پیکان

 و موج غرب‌ستیزی به سمت اسلام ستیزی برگشت.  


        درحال حاضر بیش از 25 گروه تکفیری از جبهه النصره تا  داعش، انصارالشام و.. در سوریه و

        عراق فعالیت می کنند. با وجود خاستگاه اجتماعی بسیار متفاوت اعضای  داعش، بسیاری از آنها

         از طبقه مرفه ومتوسط بوده و استاد دانشگاه، پژوهشگر، مخترع، شاعر، هنرمند،روزنامه نگارو

 آموزگار بوده اند و برخلاف تروریستهای  پاکستان  و شمال آفریقا(که عموما تحت تاثیرمدارس

 مذهبی و مساجد و موعظه های  مذهبی هستند و یا از مدارس مذهبی سر آورده اند) اینها عموما

 در مدارس مدرن و دانشگاههای فنی و مهندسی تحصیل کرده وافرادسر خورده وبیکارنیز نیستند

 کهاز طبقات فقیر بخاطر پول جذب این تروریستها شده باشند ؛

بلکه عقاید و باورهای مذهبی بزرگترین انگیزه 

 برای اکثریت این تروریست ها است . این افراد با این هدف به جمع  داعش پیوسته‌اند که دنیای

 رویایی خود را متفاوت با آنچه غرب ترویج می‌کند، ایجاد کنند.

  با این تفاوت که اعتقادی به راه های مسالمت‌آمیز ندارند و تنها راه رسیدن به هدف را خشونت 

  آن هم بدترین نوع آن می‌دانند .


 سلفی گری در منطقه چگونه رشد و نمو یافت، چطور این رشد موریانه‌ای حتی از دید دستگاه‌های 

امنیتیو حزبی گسترده و هوشمند سوریه هم مخفی ماند؟ 

برای پاسخ باید شکل گیری این تفکر را در تاریخ منطقه و رخدادهای شهرهای حماء و حمص در

 سال 1982 میلادی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد .